جدول جو
جدول جو

معنی لگاره - جستجوی لغت در جدول جو

لگاره
(لَ)
ده کوچکی است از دهستان خنج بخش مرکزی شهرستان لار، واقع در 108هزارگزی باختر لار و دارای 16 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نگاره
تصویر نگاره
(دخترانه)
شکل دارای نقش و نگار، نقش، شکل، تصویر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نگاره
تصویر نگاره
نقش، صورت نقاشی شده
فرهنگ فارسی عمید
(رِ)
نام دپارتمانی متشکل از ارلئانه و گاتینه و قسمت کوچکی از برّی به فرانسه. دارای 2 آرندیسمان و 31 کانتون و 349 کمون و 342679 تن سکنه
نام رود کوچکی به فرانسه از شعب شط لوار. دارای 12هزار گز درازا
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
مزید علیه ’گار’ که بصورت مزید مؤخر در آخر اسماء معنی درآید و آنها را به صفت مبدل سازد:
ستمکش نوازم ستمگاره کش.
نظامی.
رجوع به ستمکاره و ستمگاره شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی کوچک از دهستان کشوربخش پاپی شهرستان خرم آباد، واقع در 52 هزارگزی جنوب باختری سپیددشت و 24 هزارگزی باختر ایستگاه کشور، دارای 44 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نِ رَ / رِ)
شکل. (لغات فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
(بِگْ گا رَ / رِ)
قسمی از قایق بزرگ که دارای شراع است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لَرَ)
نام قصبه ای است در هندوستان. (برهان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بگاره
تصویر بگاره
قسمی از قایق بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جگاره
تصویر جگاره
رایها و تدبیرها و روشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجاره
تصویر لجاره
بلند آواز و بیشرم، زن بد و حیا، غوغا، سلیطه و بدزبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگاره
تصویر نگاره
نقش، صورت منقوش شکل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجاره
تصویر لجاره
((لَ جّ رِ))
پر سر و صدا، بی شرم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جگاره
تصویر جگاره
((جَ رَ یا رِ))
رأی های مختلف، تدبیرهای گوناگون، روش های متعدد، جدکاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نگاره
تصویر نگاره
فرتور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نگاره
تصویر نگاره
تصویر، شکل، نقشه
فرهنگ واژه فارسی سره
شکل، نقش، طرح، تمثیل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
گره بندی، غنچه، گهواره، فریاد، آوای رسا به قصد آگاه نمودن افراد دور از همدیگر
فرهنگ گویش مازندرانی
جای سبز و خرم، نامی برای زنان
فرهنگ گویش مازندرانی