جدول جو
جدول جو

معنی لکشمی - جستجوی لغت در جدول جو

لکشمی
(لَ)
و فی بشن دهرم قول مارکندیو عند ذکره الروحانیین ان کل واحد من براهم و کارتکیوبن مهادیو و لکشمی... و سببه ان لکشمی زوجه باسد یوتخلی عن بل بن بیروجن الملک المحبوس فی الارض السابعه کل سنه فی هذا الیوم و تخرجه الی الدنیا فیسمی بل راج، ای اماره بل. (ماللهند بیرونی ص 289)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ مَ نَ)
و فی الرابع والعشرین قتل رام راون و قیل لکشمن اخورام کهنبکرن اخاراون و قهرا جمیع راکشس. (ماللهند بیرونی ص 204)
لغت نامه دهخدا
(لُ کُ)
نام ناحیتی به هند: و بعده ملک داخل، لیس له بحر، یقال له ملک لکشمیبر و هم قوم بیض مخرموا الاذان و لهم جمال و هم اصحاب بد و جیال. (اخبار الصین و الهند ص 14)
لغت نامه دهخدا
نهری، که از رود هراز منشعب می شود
فرهنگ گویش مازندرانی