جدول جو
جدول جو

معنی لچر - جستجوی لغت در جدول جو

لچر
آدم فرومایه و پست، کثیف، چرک آلود
تصویری از لچر
تصویر لچر
فرهنگ فارسی عمید
لچر
آدم پست و فرومایه
تصویری از لچر
تصویر لچر
فرهنگ لغت هوشیار
لچر
((لَ چَ یا چَّ))
فرومایه، پست
تصویری از لچر
تصویر لچر
فرهنگ فارسی معین
لچر
متلک، لیچار
تصویری از لچر
تصویر لچر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لار
تصویر لار
(دخترانه و پسرانه)
نام پسر گرگین میلاد، از شخصیتهای شاهنامه، طناز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وچر
تصویر وچر
قضاوت، فتوی، دستور حاکم شرع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لور
تصویر لور
ماست چکیده، نوعی پنیر که از شیر بریده و آب گرفته تهیه می شد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیر
تصویر لیر
واحد پول پیشین ایتالیا، Lira
نوعی ساز زهی به شکل U و شبیه چنگ که بیشتر در یونان باستان کاربرد داشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لچک
تصویر لچک
دستمال سه گوشه که زنان بر سر می بندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لهر
تصویر لهر
میخانه، شراب خانه، فاحشه خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چلر
تصویر چلر
راش، درختی جنگلی با ساقه قطور، برگ های ضخیم و گل های خوشه ای که چوب آن در صنعت کاربرد دارد، الاش، چهلر، قزل آغاجغ، آلش، آلاش، آلوش، قزل گز، مرس، راج، قزل آغاج، الش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چلر
تصویر چلر
راش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وچر
تصویر وچر
فتوی - دستور حاکم شرع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لور
تصویر لور
پنیر تازه، ماست چکیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چچر
تصویر چچر
پستان زن یا حیوان ماده
فرهنگ لغت هوشیار
آب غلیظی باشد که از دهان و گوشه های لب فرو ریزد و بیرون آید و بمعنی واحد پول ایتالیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغر
تصویر لغر
سخن سربسته و مشکل، چیستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزر
تصویر لزر
کلون کلون در
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهر
تصویر لهر
میخانه و شرابخانه را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
چارقد خرد سه گوش که زنان و اطفال بر سر پوشند، مقنعه کوچک، سرانداز ترکی کلوته گلوته روپاک چارقد کوچک مثلث شکل که زنان و کودکان با آن سرخود را پوشند کلوته، طرح مخصوصی است در قالی بافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لچری
تصویر لچری
بخل خست، پستی فرومایگی، چرکینی شوخگنی، هرزگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لچن
تصویر لچن
قحبه روسپی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقر
تصویر لقر
مشت زدن، لگد زدن
فرهنگ لغت هوشیار
واحدی معادل نیم من تبریز و برابر 30 مثقال، ظرفی که در آن شراب و مانند آن کنند رطل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لچک
تصویر لچک
((لَ چَ یا چَّ))
چارقد، روسری
لچک به سر: کنایه از زن، دشنامی برای مردان ترسو و بی جربزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیر
تصویر لیر
آب غلیظی که از دهان و گوشه های لب فرو ریزد. و بیرون آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لهر
تصویر لهر
((لَ هَ))
شراب خانه، میخانه، فاحشه خانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لور
تصویر لور
شوخی، بی حیایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لور
تصویر لور
کمان حلاجی، کمان پنبه زنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لور
تصویر لور
ماده پنیری که از شیر بریده حاصل شود، چون آب شیر را که مایع پنیر زده باشند و آب آن خارج شده، بجوشانند مایعی سفیدرنگ مانند پنیر به دست می آید که آن را لور گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لور
تصویر لور
سیل، سیلاب، زمینی که آن را سیلاب کنده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لچن
تصویر لچن
((لُ چَ))
قحبه، روسپی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وچر
تصویر وچر
((وَ چَ))
فتوا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لهر
تصویر لهر
موج آب، موج دریا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لچک
تصویر لچک
مثلث
فرهنگ واژه فارسی سره