معنی لَاحَظَ - جستجوی لغت در جدول جو
لَاحَظَ
متوجّه شدن، متوجّه شد
ادامه...
مُتِوَجّه شُدَن، مُتِوَجِّه شُد
دیکشنری عربی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لَازَمَ
مفید بودن، لازم است
ادامه...
مُفید بودَن، لازِم اَست
دیکشنری عربی به فارسی
جَحَظَ
سرازیر کردن، بیرون بزن
ادامه...
سَرازیر کَردَن، بیرون بِزَن
دیکشنری عربی به فارسی
لَحَمَ
لحیم کردن، گوشت
ادامه...
لَحیم کَردَن، گوشت
دیکشنری عربی به فارسی
لَحَسَ
نشت یافتن، او لیسید
ادامه...
نَشت یافتَن، او لیسید
دیکشنری عربی به فارسی
لَاحِظ
قابل توجّه، متوجّه شدن
ادامه...
قابِلِ تَوَجُّه، مُتِوَجِّه شُدَن
دیکشنری عربی به فارسی
بِطَرِيقَةٍ غَير مُلَاحَظَةٍ
به طور غیرقابل توجّه، به شکلی بدون توجّه
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ تَوَجُّه، بِه شِکلی بِدونِ تَوَجُّه
دیکشنری عربی به فارسی
غَيرُ المُلَاحَظَةِ
نامحسوس بودن، بدون توجّه
ادامه...
نامَحسوس بودَن، بِدونِ تَوَجُّه
دیکشنری عربی به فارسی