جدول جو
جدول جو

معنی لؤلؤساز - جستجوی لغت در جدول جو

لؤلؤساز
(نَ / نِ)
لؤلؤسازنده. که لؤلؤ پدید آورد:
مرا ز رفتن معشوق دیده لؤلؤریز
وراز آمدن شب سپهر لؤلؤساز.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ / نِ)
آنکه لؤلؤ سنجد. آزمایندۀ لؤلؤ:
سنگدل چونکه دید لؤلؤ پنج
سنگ برداشت و گشت لؤلؤسنج.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
کنایه است از اشک فشان:
مرا ز رفتن معشوق دیده لؤلؤریز
ورا ز آمدن شب سپهر لؤلؤساز.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
لؤلؤپاشنده. فشانندۀ مروارید
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ پَ)
آنکه لؤلؤ بارد. مجازاً اشکبار:
بودم آنگه ز لفظ لؤلؤبار
بارم اکنون ز دیدگان لؤلؤ.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(لُءْ لُءْ)
امیر، از ملازمان سلطان ابوسعید ایلخان مغول. (ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 124)
لغت نامه دهخدا
(لُءْ لُءْ سُ)
دارای سمی چون لؤلؤ (در صفت براق) :
بریشم لبی بلکه لؤلؤسمی
رونده چو لؤلؤ بر ابریشمی.
نظامی.
و رجوع به لولوشم شود
لغت نامه دهخدا