جدول جو
جدول جو

معنی لؤام - جستجوی لغت در جدول جو

لؤام
(لُ آ)
نیاز. حاجت. (منتهی الارب) ، پرهای راست کردۀ تیر. (منتخب اللغات). پرده های راست کردۀ تیر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رُ آ)
لعاب دهن. (منتهی الارب). لعاب. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(لُ آ)
پر تیرکه از سوی پشت بود و آن نیکو بود. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(سَ رَ)
گرد گشتن تشنه حوالی آب بی آنکه برسد آن را. لوب. لؤوب. (منتهی الارب) ، تشنه شدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(لُءْمْ)
ناکسی، زفتی. خلاف کرم. (منتهی الارب). دنائت. بخل. شح
لغت نامه دهخدا
(لُ ءَ)
جمع واژۀ لأمه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
ناکس شدن. (زوزنی). ناکس و فرومایه گردیدن. لأمه. ملأمه. (منتهی الارب) : می بینم که کارهای زمانه روی به ادباردارد... اقوال پسندیده مدروس گشته و لؤم و دنائت مستولی. (کلیله و دمنه). از فرط قساوت و لوم طبیعت مبذول نداشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 167) ، بخیل شدن. زفت گشتن. (منتهی الارب). ملأمه. ملأمت
لغت نامه دهخدا
(لُوْ وا)
جمع واژۀ لائم. (منتهی الارب). رجوع به لائم شود
لغت نامه دهخدا
(لَوْ وا)
بسیار نکوهنده. بسیار ملامت کننده. (منتهی الارب). بسیار نکوهش کننده
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ صَ)
موأمه. سازواری نمودن کسی را یا مباهات کردن با وی. در مثل گویند لولا الوئام لهلک الانام، یعنی اگر موافقت در میان مردم نبودی از جدال و خلاف هلاک شدندی یا مردم که کارهای نیکو و پسندیده میکنند نه از سرشت و سیرت است بلکه از راه مباهات و تشبیه به نیکوکاران و بلندهمتان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لوام
تصویر لوام
ملامت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوام
تصویر لوام
((لَ وّ))
بسیار نکوهنده، بسیار نکوهش کننده
فرهنگ فارسی معین