جدول جو
جدول جو

معنی لووع - جستجوی لغت در جدول جو

لووع(سِ یَ)
لوع. بددل گردیدن و حریص و بدخوی گشتن. (منتهی الارب). رجوع به لوع شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ولوع
تصویر ولوع
بسیار آزمند، حریص و شیفته، (مصدر) آزمند شدن، حریص شدن به چیزی
فرهنگ فارسی عمید
(لُ)
شکافها. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
لوعه. سوختن دوستی دل کسی را و بیمار ساختن. (منتهی الارب). اندوه و محبت عشق دل را بسوختن. (زوزنی) (تاج المصادر) ، سوزش عشق. (منتخب اللغات) ، بددل گردیدن، حریص و بدخوی گشتن، برگردانیدن آفتاب گونۀ چیزی را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لُ وُ)
لوئی. معمار فرانسوی. مولد پاریس (1612-1670 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
شیرۀ بزور
لغت نامه دهخدا
(یِ)
موزۀ لوور، موزۀ معروفی به پاریس و آن از حیث احتواء بر آثار ایران قدیم برتر از دیگر موزه هاست
لغت نامه دهخدا
(لَ ذَ)
مرد چست تیزخاطر زیرک زودفهم چرب زبان فصیح (که) گویا پرگالۀ آتش است. لوذعی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ لَ)
سیاهی سر پستان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
زن دشمن دارنده شوی را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
ناکس فرومایه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لکوع
تصویر لکوع
ناکس لفتره
فرهنگ لغت هوشیار
آزور آزمند، آز آزمندی آزمند شدن حریص گشتن، آزمندی حرص، بسیارآزمند سخت حریص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوذع
تصویر لوذع
مرد چست تیز خاطر زیرک فصیح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لولع
تصویر لولع
سیاهی سر پرستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوور
تصویر لوور
فرانسوی لوزک هم آوای تک تک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوع
تصویر لوع
بد دل شدن، دل کسی را سوزاندن، بدخو شدن، رنگ باختن ازآفتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لموع
تصویر لموع
درخشان، آله تیز شکار، جمع لمعه، : روشنی ها تابش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لسوع
تصویر لسوع
دشمن شوی شکاف ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولوع
تصویر ولوع
((وَ))
آزمند، حریص
فرهنگ فارسی معین
پارس صدای سگ
فرهنگ گویش مازندرانی