جدول جو
جدول جو

معنی لوهارنی - جستجوی لغت در جدول جو

لوهارنی
رجوع به ماللهند بیرونی ص 162 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نام شهری به هند میان تولیشر و بگه. (ماللهند بیرونی ص 102)
لغت نامه دهخدا
ارجوحه، غناوه، نرموره، (زمخشری)
لغت نامه دهخدا
نام قسمتی از ایتالیا به عهد باستان در جنوب کامپانی، شهری سی باریس نام بر آنجا، به سال 510 قبل از میلاد خراب شد، (ایران باستان ج 3 ص 2324)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
منسوب است به لوهور که از بلاد هند باشد. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
قسمی قفل پیچ، (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بالا که در شهرستان نهاوند واقع است و 1455 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
نام کرسی بخش در (ماین) از ولایت لادان به فرانسه. دارای 44 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(یِ)
رجوع به ماللهند بیرونی ص 162 شود
لغت نامه دهخدا
(لِ وَ)
دهی از دهستان مرگور بخش سلوانا از شهرستان ارومیه، واقع در 26500گزی جنوب خاوری سلوانا. دامنه و سردسیر. دارای 132 تن سکنه. آب آن از نهر لورازنی و چشمه. محصول آنجا غلات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن ارابه رو است و تابستان از راه ژاراژی اتومبیل توان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لوهوری
تصویر لوهوری
منسوب به لوهور از مردم لاهور لاهوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوهانی
تصویر سوهانی
عمل سوهان زدن و صیقل دادن چوب و فلز
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره لگنیها که علفی است و دارای برگهای مستقابل و منظم می باشند لوگانی. یالگانی ها. تیره ای از گیاهان دو لپه یی پیوسته جدا گلبرگ که مخصوص نواحی آسیا و افیقا و آمریکا و استرالیا است. این تیره دارای برخی گونه ها علفی و برخی گونه های درختچه یی راست یا بالا رونده می باشد، سر دسته گیاهان این تیره کلوچه و پاپینه می باشد لوگانی
فرهنگ لغت هوشیار
وسیله ای چوبی و حلقوی که از گیاهی به نام ممینه mamine یا شاخه
فرهنگ گویش مازندرانی
بسیار خسته، غربال شده
فرهنگ گویش مازندرانی
موجود خیالی، و نیز به دارویش (به سبب هیات و لباس غیرمتعارف
فرهنگ گویش مازندرانی
آبیاری
فرهنگ گویش مازندرانی