جدول جو
جدول جو

معنی لولاگری - جستجوی لغت در جدول جو

لولاگری
(لَ / لُو گَ)
عمل لولاگر
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوداگری
تصویر سوداگری
کسب و تجارت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لولاگر
تصویر لولاگر
لولاساز
فرهنگ فارسی عمید
(گَ)
ننری. رجوع به لوس گیری شود
لغت نامه دهخدا
(سَ / سُو گَ)
تجارت. معامله. (آنندراج). تجارت. بازرگانی. معاوضه. مبادله:
بسوداگری دست با وی ببست
همآنجا همه روز تا شب نشست.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد. واقع در8/5هزارگزی باختری سردشت. آب آن از رود خانه سردشت. سکنۀ آن 235 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خوَ / خُ گَ)
دهی است از دهستان دشت بخش سلوانای شهرستان ارومیه، واقع در شمال باختری سلواناو شمال راه ارابه رو جرمی به دبۀ ارومیه با هوای سرد و 105 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
کسی که بوزه میسازد. شغل بوزه سازی و بوزه فروشی. (ناظم الاطباء). عمل و شغل بوزاگر، بوزه سازی و بوزه فروشی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کُو گَ)
غرشمالی. ارقگی. (فرهنگ فارسی معین). سروصدا کردن. داد و بیداد راه انداختن. پررویی کردن و فحش دادن و فضاحت کردن زنان در موقع نزاع. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده).
- کولیگری راه انداختن، در تداول عامه، داد و فریاد بیهود کردن. غرشمالی کردن. (فرهنگ فارسی معین).
- کولیگری کردن، داد و فریاد کردن زن یا دختر. داد و فریاد کردن زن برای پیش بردن مقصودی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کولی بازی درآوردن.
، فسق وفجور. (آنندراج از سفرنامۀ شاه ایران)
لغت نامه دهخدا
(لَ / لُو گَ)
لولائی. لولافروش. آن که لولا فروشد. لولاساز. آنکه لولا سازد
لغت نامه دهخدا
(گَ)
عمل کردن چون لولی. تباهکاری زن.
- امثال:
لولی گری تخم نیست که بکارند.
هرکه لولیگری کرد لولی است
لغت نامه دهخدا
تصویری از سوداگری
تصویر سوداگری
تجارت بازرگانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لولا گری
تصویر لولا گری
عمل و شغل لولاگر، دکان و محل لولاگر
فرهنگ لغت هوشیار
غرشمالی ارقگی: هان پدر سوخته بیحیا با کولیگری و نانجیب بازی هنوز هیچ نشده میخواهی بسیم آخر بزنی ک یا کولیگری راه انداختن، داد و فریاد بیهوده کردن غرشمالی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لولایی
تصویر لولایی
منسوب به لولا، لولاگر، لولافروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لولاگر
تصویر لولاگر
آنکه لولا سازد لولا ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لولاور
تصویر لولاور
ظرف برنجی بزرگی که درآن روغن و جز آن کنند دبه روغن لولاور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوزاگری
تصویر بوزاگری
عمل و شغل بوزاگر بوزه سازی بوزه فروشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوس گری
تصویر لوس گری
خود را بیجا عزیز نمودن ننری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لولاگر
تصویر لولاگر
((لُ. گَ))
آن که لولا سازد، لولاساز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوداگری
تصویر سوداگری
((~. گَ))
تجارت، بازرگانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوداگری
تصویر سوداگری
کسب و کار، تجارت
فرهنگ واژه فارسی سره
بازرگانی، پیشه وری، تجارت، کسب، معامله
متضاد: صنعتگری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از لولایی
تصویر لولایی
Wiggly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لولایی
تصویر لولایی
ondulé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از لولایی
تصویر لولایی
ondulado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از لولایی
تصویر لولایی
घुमावदार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از لولایی
تصویر لولایی
ondulato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لولایی
تصویر لولایی
kręty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لولایی
تصویر لولایی
kronkelig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لولایی
تصویر لولایی
звивистий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لولایی
تصویر لولایی
извилистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لولایی
تصویر لولایی
gewunden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لولایی
تصویر لولایی
ondulado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لولایی
تصویر لولایی
berliku
دیکشنری فارسی به اندونزیایی