در آلمانی لوتسرن. نام شهری به سویس کرسی کانتونی به همین نام، کنار دریاچۀ لوسرن (یا کاتر کانتون). دارای 54هزار تن سکنه. خود کانتون را 206هزار تن سکنه باشد
در آلمانی لوتسرن. نام شهری به سویس کرسی کانتونی به همین نام، کنار دریاچۀ لوسرن (یا کاتر کانتون). دارای 54هزار تن سکنه. خود کانتون را 206هزار تن سکنه باشد
لوکیانوس. بزرگترین سوفسطائی یونانی به شمار است و او را ولتر عهدقدیم گفته اند، در سال 125 میلادی در ساموسات واقع در ساحل فرات در شمال شرقی انطاکیه از پدر و مادری فقیر به جهان آمد و پس از آموختن زبان یونانی در انطاکیه نطاق محکمۀ عدلیه گشت و سپس معلم فن فصاحت و بلاغت شدو با این سمت به مسافرتهای بسیار در آسیای صغیر و یونان و مقدونیه و ایتالیا و گالیا پرداخت و نطقهایی در موقع جشنهای عمومی کرد. وی را در فن فصاحت و بلاغت و تاریخ تألیفات عدیده است و هم از تألیفات او کتابی است که پس از خاتمۀ جنگ رومیان با اشکانیان بسال 165 میلادی نوشته است و در آن بر کسانی که خواسته اند، چون هرودوت و لوسیدید وقایع این جنگ را بنگارند اما نتوانسته اند، تاخته است. (ایران باستان ج 3 ص 2181)
لوکیانوس. بزرگترین سوفسطائی یونانی به شمار است و او را ولتر عهدقدیم گفته اند، در سال 125 میلادی در ساموسات واقع در ساحل فرات در شمال شرقی انطاکیه از پدر و مادری فقیر به جهان آمد و پس از آموختن زبان یونانی در انطاکیه نطاق محکمۀ عدلیه گشت و سپس معلم فن فصاحت و بلاغت شدو با این سمت به مسافرتهای بسیار در آسیای صغیر و یونان و مقدونیه و ایتالیا و گالیا پرداخت و نطقهایی در موقع جشنهای عمومی کرد. وی را در فن فصاحت و بلاغت و تاریخ تألیفات عدیده است و هم از تألیفات او کتابی است که پس از خاتمۀ جنگ رومیان با اشکانیان بسال 165 میلادی نوشته است و در آن بر کسانی که خواسته اند، چون هرودوت و لوسیدید وقایع این جنگ را بنگارند اما نتوانسته اند، تاخته است. (ایران باستان ج 3 ص 2181)
از ولایت عراق عجم و از منطقۀ ساوه، چهل ودو پاره دیه است و راودان و ازناوه و شمیرم و مرق ودفس و خیجین معظم قرای آن، و حقوق دیوانی این نواحی چهار تومان و نیم مقرر است، (از نزههالقلوب ص 63)، اندیشیدن، (آنندراج)، ملاحظه کردن، (ناظم الاطباء)
از ولایت عراق عجم و از منطقۀ ساوه، چهل ودو پاره دیه است و راودان و ازناوه و شمیرم و مرق ودفس و خیجین معظم قرای آن، و حقوق دیوانی این نواحی چهار تومان و نیم مقرر است، (از نزههالقلوب ص 63)، اندیشیدن، (آنندراج)، ملاحظه کردن، (ناظم الاطباء)