جدول جو
جدول جو

معنی لوستر - جستجوی لغت در جدول جو

لوستر
چراغی از جنس شیشه، چینی یا فلز که دارای چندین حباب و تزئینات است و از سقف آویزان می شود
تصویری از لوستر
تصویر لوستر
فرهنگ فارسی عمید
لوستر
چراغ آویز
تصویری از لوستر
تصویر لوستر
فرهنگ لغت هوشیار
لوستر
حباب شیشه ای، چینی یا فلزی چراغ مخصوصاً نوعی که از سقف آویزان می شود، چراغی که دارای یک یا چند حباب است، نورافشان (واژه فرهنگستان)، جار
تصویری از لوستر
تصویر لوستر
فرهنگ فارسی معین
لوستر
چراغ آویز، چلچراغ
فرهنگ واژه مترادف متضاد
لوستر
۱ـ دیدن لوستر در خواب، نشانه آن است که از امکانات غیر منتظره ای استفاده می کنید و به دلخواه خود خوش می گذرانید.
۲ـ دیدن لوستری شکسته در خواب، نشانه آن است که در معامله ای زیان خواهید دید و اوضاع مالی شما دچار آشفتگی می گردد.
۳ـ اگر خواب ببینید لوستری خاموش است، دلالت بر آن دارد که آینده روشنی را بیماری و رنج تیره می سازد. .
فرهنگ جامع تعبیر خواب

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پوستر
تصویر پوستر
آگهی، آگهی که در جایی بچسبانند، آگهی چسبان
فرهنگ فارسی عمید
(لُسْ)
این نویسنده تقریباً از سال 172 تا 244 میلادی میزیسته و معاصر بلاش سوم و چهارم و پنجم بوده. وی رمانی راجع به آلونیوس تیانا نوشته که جاهایی از آن اطلاعاتی درباب پارت میدهد، و تصور میکنند که این جاها از حقیقت دور نیست. (ایران باستان پیرنیا حاشیۀ ص 2659)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
مخفف دوست تر. بهتر و عزیزتر و محبوب تر و لایقتر به دوستی. (ناظم الاطباء) :
کیست از تازک و از ترک در این صدر بزرگ
که نه اندر دل وی دوستری از زر و سیم.
ابوحنیفۀ اسکافی.
- دوستر داشتن، بیشتر دوست داشتن. گرامی تر داشتن از. عزیزتر شمردن از: در باب تجمل و غلامان و... زیادتها فرمودی که او را دوستر داشتی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 512).
ببخشد کشوری بر بانک رودی
ز ملکی دوستر دارد سرودی.
نظامی.
جهاندار از جهانش دوستر داشت
جهان چبود ز جانش دوستر داشت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
سیلوستردو ساسی از خاورشناسان و رجال مشهور فرانسه و از مردم پاریس (1758- 1838 میلادی) است، پدرش بحرفۀقضا اشتغال داشت، ساسی هنوز کودک بود که پدرش درگذشت و تربیت او بر عهدۀ مادر قرار گرفت، وی از همان آغاز جوانی ضمن تحصیل حقوق تحقیق و مطالعه در زبانهای شرقی خصوصاً عربی، فارسی، ترکی، سریانی و عبری را آغاز کرد، بسال 1781 میلادی خدمت دیوانی را در ضراب خانه فرانسه آغاز کرد و در 1785 به عضویت فرهنگستان فرانسه انتخاب شد، در 1795 هنگامی که مدرسه زبانهای شرقی بوسیلۀ کنوانسیون بنیاد گرفت، ساسی بمعلمی عربی درآن مدرسه برگزیده شد، در 1806 بعنوان معلم زبان فارسی در ’کولژ دو فرانس’ تعیین شد، در 1808 از ناحیۀ سن بنمایندگی مجلس فرانسه انتخاب گردید، در 1815 عضویت شورای دانشگاه پاریس را یافت ولی اندکی بعد به علت اختلاف عقیده با سایر اعضا از شورا استعفا داد، در 1823 مدیریت کولژ دوفرانس را یافت و در همان سال مجمع مشهور علمی ’انجمن آسیائی’ را بنیاد نهاد و بریاست آن انتخاب گردید، بسال 1832 ریاست قسمت خطی کتاب خانه پاریس و مدیریت مدرسه زبانهای شرقی را یافت و ملقب بعنوان اشرافی ’بارون’ شد و بعدها منشی دائمی فرهنگستان فرانسه گردید، ساسی بی شبهه از پیشروان خاورشناسی در اروپاست، وی مجموعاً به بیست زبان آشنائی داشت مخصوصاً فارسی و عربی را در کمال فصاحت مینوشت، مقدمۀ فارسی او بر پندنامۀ عطار گواه این مدعی است، و نیز بعلت روش فنی و انتقادی خاص بنیادگذار تحقیقات در زبان عربی شناخته شده و کتاب ’صرف و نحو عربی’او از اسناد مهم زبانشناسی است، وی در زبان قبطی و هیروگلیفهای مکشوفه در مصر نیز مطالعاتی کرد، آثار مهم او از این قرار است: ترجمه پندنامۀ عطار با مقدمه بفارسی (1819 میلادی)، صرف و نحو زبان عربی (1810 میلادی)، ترجمه کلیه و دمنه عربی (1816 میلادی)، بحثی درباره کلیه و دمنۀ فارسی (1818)، ملاحظاتی درباره دو ایالت شرقی ایران: غرجستان و جوزجان (1813)، یادداشتهائی درباره ایران باستان بضمیمۀ ترجمه قسمت ساسانیان از میرخوند (1793)، چ تاریخ سلاطین ایران و خلفا از نیکبی بن مسعود (1897)، منتخبات عربی، متن و ترجمه قسمت برامکه از الفخری بن طقطقی (1826)، یادداشتهائی درباره اسمعیلیۀ ایران و سوریه (1809)، یادداشتهائی درباره ملوک یمن و حیره (1832)، یادداشتهائی درباره عرب پیش از اسلام (1875)، ترجمه مقامات حریری (1822)، اصول دستور زبان عمومی (1815)، ترجمه تاریخ مصر عبداللطیف، ترجمه تاریخ ابوالفداء، تحقیقات در مذهب دروزیها، تصحیح کتاب الحیوان جاحظ، ترجمه کتاب سیوطی، رجوع به لاروس بزرگ و قاموس الاعلام ترکی و مجلۀ ارمغان سال ششم شمارۀ اول فروردین 1304 هجری شمسی ص 53 و 54 و کتاب شناسی فرانسه مربوط به ایران شود
لغت نامه دهخدا
(لَ وَ کَ دَ)
نام موضعی به مازندران میان هزارجریب و بندر گز. (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 103)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
لوترا. زبانی غیرمعمول که دو کس با هم قرار داده باشند تا چون با هم سخن کنند دیگران نفهمند و آن را زبان زرگری هم گویند، لغز. چیستان. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
مارتین. مجدد مذهب مسیح و از مردم آلمان، مولد آیزلبن (1483-1546 میلادی). وی بانی مذهب پرتستان است و عقاید و اعمال وی در شرح این فرقه بیاید
لغت نامه دهخدا
(تِ)
ژزف. جراح انگلیسی، مولد اوپتون (1872-1912 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(شُسْ تِ)
مرگان. مستشار آمریکائی امور مالی. در 1328 ه. ق. به ایران آمد تا به مالیۀ ایران سر و صورتی بدهد اما بر اثر فشار روسها مجبور به ترک ایران شد و عارف شاعر نامی درباره رفتن وی تصنیفی دارد. کتاب اختناق ایران از اوست که به فارسی نیز ترجمه شده است
لغت نامه دهخدا
زبانی غیر معمول که دوکس باهم قرار داده باشند که بدان سخن گویند تا دیگران ازآن چیزی نفهمند زبان شکسته: مردم استراباد بدو زبان سخن گویند: یکی به لوترا (ی) استرابادی ودیگری بپارسی کردانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایلوستراسیون
تصویر ایلوستراسیون
فرانسوی نگاره، نامی (سعید نفیسی)، خنیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوستر
تصویر پوستر
((پُ تِ))
آگهی مکتوب و مصور، با ابعاد حدوداً 70 * 50 سانتی متر که قابل چاپ و تکثیر و نصب است، ورقه مصور بزرگ، اعلان (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
((تِ))
وسیله ای که فرکانس های رادیویی را تقویت می کند و معمولاً برای دریافت بهتر تصاویر تلویزیونی به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
لبه ی آفتاب گیر دامنه، لبه ی شیب، از توابع رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی
آهسته تر، یواش تر
فرهنگ گویش مازندرانی