جدول جو
جدول جو

معنی لوذانیه - جستجوی لغت در جدول جو

لوذانیه
(سَ هََ جَ)
خلاف کردن. لواذ. ملاوذه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
لوذانیه
ترفند (حلیه)
تصویری از لوذانیه
تصویر لوذانیه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لوشانه
تصویر لوشانه
چرب و شیرین، لقمۀ چرب و شیرین، سخن شیرین و دل چسب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لوسانه
تصویر لوسانه
متملقانه، از روی فریب کاری، برای مثال اجل چون دام کرده گیر پوشیده به خاک اندر / صیاد از دور نک دانه برهنه کرده لوسانه (کسائی - لغت فرس - لوسانه)
فرهنگ فارسی عمید
(دَ یَ)
تباهی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، حماقت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
نوعی، طعام منسوب به بوران دختر حسن بن سهل، زن مأمون خلیفۀعباسی. (منتهی الارب). طعامی منسوب به بوران و همان بورانی است. (ناظم الاطباء). و رجوع به بورانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ جِ)
قریه ای است کوچک جزء آبادی ’رضاگاهی’ که دهی از دهستان جزیره صلبوخ بخش مرکزی شهرستان آبادان است. رجوع به رضاگاهی شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
مرغی است. (مهذب الاسماء). گنجشک سیاه. (دهار). مرغکی باشد چند قبضۀ کف، خرما و انگور خورد. (از اقرب الموارد). سار ملخ خوار. رجوع به سودانی و سودانیات شود
لغت نامه دهخدا
(نِ قَ)
سوذنیق. شاهین. (بحر الجواهر)
لغت نامه دهخدا
بازی، باز، (یادداشت مؤلف)، رجوع به شوذانق شود
لغت نامه دهخدا
(کَلْ وَ)
ابوالقاسم عبیدالله بن احمد بن محمد بن عبدالله بن الحسین بن الحسن بن خسرو فیروز بن ابی المهروان بن اردشیر بن بابک الکلوذانی. از برآوردگان ابی الفرات و مولد او پیش از 300 هجری قمری است و کتابی به اسم کتاب الخراج دارد که بار اول آن را به سال 326 نوشته و بار دیگر در 336 تصحیح و تکمیل کرده است. (الفهرست، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ایام او در وزارت امتدادی نیافت و در کاری متمکن نشد زیرا که درعهد او مصادرات بسیار بود و لشکر از او ارزاق خواستند و دشنامش دادند و سفاهت کردند. کلوذانی سوگند خورد که بعد از آن در وزارت شروع نکند و خانه خود ببست و وزارت دو ماه بیش نکرد. (تجارب السلف چ 1 ص 212)
لغت نامه دهخدا
(رُ)
شهری است از نواحی فلسطین. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
دراز و نازک مانند شاخ. (منتهی الارب). خوطانه، منه: رجل او جاریه خوطانیه
لغت نامه دهخدا
(ثَنی یَ)
ثوبانی. طایفه ای از مرجئه باشند که به ثوبان بن مرجی انتساب دارند. اینان گویند ایمان عبارت است از اقرار به ایزد تعالی و پیمبران او لیکن چیزهائی که فعل و ترکش از روی تجویز عقل است داخل در ایمان نیست. (سمعانی). فرقه ای از مرجئه و از یاران ثوبان مرجئی هستند. میگویند ایمان عبارت است از شناسائی و اقرار به وجود خدای یگانه و حقانیت رسول او و بکل مالا یجوز فی العقل ان یعقله. و اما ما جاز فی العقل ان یعقله فلیس الاعتقاد به من الایمان. و این گروه بالاجماع قایلند بر این که خدای تعالی اگر در روز واپسین از گنهکاری اغماض کرد و او را بخشود هر یک از گنهکاران را هم که مانند او باشد خواهد بخشود. و همچنین اگر یکی را از آتش دوزخ رهائی عطا فرمود سایرین را هم مانند او از دوزخ رهائی عطا فرماید. این فرقه عقیدۀ ثابتی ندارند بر اینکه مؤمنان بالاخره از دوزخ خارج خواهند شد. ابن غیلان که یکی از پیشوایان این فرقه است بین ارجاء و قدر را جمع کرده است. بدین معنی که افعال بندگان را بخود بندگان نسبت میدهد. و ابن غیلان از کسانی است که به خروج امام قائل میباشند و عقیدۀ او این است که امامی که خروج خواهد کرد حتماً باید از طایفۀ قریش باشد. کذا فی شرح المواقف. و کشاف اصطلاحات الفنون. و رجوع به ابو ثوبان المرجی شود
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
نوعی آرد. رجوع به دزی شود
لغت نامه دهخدا
(نی یَ / یِ)
پوست درختی است که آنرا بعربی کرمهالسودا و بفارسی سیاه دارو خوانند و آن مانند عشقه بر درخت پیچد. (برهان) (آنندراج). پوست درخت کرمهالسوداء را نیز نامند. (فهرست مخزن الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن). اینالیس. مالینا. کرمهالسوداء. میمون. (یادداشت بخط مؤلف). و رجوع به لکلرک ج 1 ص 291 شود
لغت نامه دهخدا
(یِ)
نام نوعی نخل که در مجمعالجزائر ماسکارنی (در اقیانوس هند) روید و برای تزیین کاشته می شود
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
نعت مفعولی از لوچانیدن
لغت نامه دهخدا
(لُ یِ)
کامیل. رمان نویس بلژیکی، از جملۀ طبیعیون، مولد ایکسل - بروکسل (1844-1913 میلادی)
پیر. ستاره شناس فرانسوی، مولد سن سور نزدیک ویر (1676-1757 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
نعت مفعولی از لوشانیدن به معنی بیخرد و بیهوش گردانیدن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(لُ نی یَ)
حاجهٌ لبنانیه، (منسوباً) ، حاجت بزرگ و سترگ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ نی یَ)
فرقه ای از فرق میان عیسی و محمد علیهم االسلام. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
رجوع به ماللهند بیرونی ص 162 شود
لغت نامه دهخدا
(نی یَ)
تأنیث صوفانی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لقانیه
تصویر لقانیه
زیرکی هوشیاری
فرهنگ لغت هوشیار
لسانیه در فارسی: زبانی وات های زبانی: ر ز س ش در پارسی و ص ض در تازی مونث لسانی. یا حروف لسانیه. عبارتند از: ر ز س ش ص ض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوچانده
تصویر لوچانده
چشم را کج و کوله کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوچانیده
تصویر لوچانیده
چشم را کج و کوله کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوغانده
تصویر لوغانده
لوغانیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوغانیده
تصویر لوغانیده
دوشانیده دوشیده
فرهنگ لغت هوشیار
پیروان ابو ثوبان مرجئی باور دارند که اگر خدا گناه کسی را ببخشد باید همگی کسانی را که آن گناه را کرده اند ببخشد (فضل بن شادان نیشابوری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روحانیه
تصویر روحانیه
مینوی گرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوقانیه
تصویر دوقانیه
تباهی، گولی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوطانیه
تصویر بوطانیه
سیاه دارو از گیاهان دارویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعانیه
تصویر لعانیه
نفرین
فرهنگ لغت هوشیار