جدول جو
جدول جو

معنی لوبکشین - جستجوی لغت در جدول جو

لوبکشین
بالا کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لوکیشن
تصویر لوکیشن
لوکیشن (Location) یا محل فیلمبرداری در صنعت سینما و تلویزیون به مکان های واقعی که برای فیلمبرداری و تصویربرداری استفاده می شود، اشاره دارد. در مقابل، فیلمبرداری در استودیوها و با استفاده از دکوراسیون ها و صحنه های مصنوعی به عنوان `صحنه داخلی` شناخته می شود.
استفاده از لوکیشن ها می تواند به فیلم ها حس طبیعی تری بدهد، زیرا محیط واقعی که در آن فیلمبرداری صورت می گیرد، می تواند جزئیات و ابعاد بیشتری به تصویر برساند. علاوه بر این، لوکیشن ها می توانند برای ایجاد اتمسفر و محیط خاصی که با داستان و حالت فیلم همخوانی دارد، استفاده شوند.
به عنوان مثال، فیلم هایی که در مکان های واقعی مثل شهرها، جنگل ها، دریاچه ها یا ساختمان های تاریخی فیلمبرداری می شوند، می توانند از لوکیشن های مختلف استفاده کنند تا تجربه بصری بیشتری برای تماشاگران ایجاد کنند.
استفاده از لوکیشن ها نه تنها به دلیل واقعیت و زیبایی طبیعت، بلکه به دلیل اینکه امکان ارائه یک تجربه زنده تر و گوناگون تر به تصویربرداری فراهم می کنند، مورد توجه و استفاده قرار می گیرند.
لوکشین یا موقعیت به محل فیلمبرداری که خارج از استودیو باشد اطلاق میشود. این محل ممکن است داخلی یا خارجی باشد. درگذشته با توجه به سنگینی دوربینهای فیلمبرداری و نیز کنترل بهتر و سریعتر شرایط فیلم، استودیو حرف اول را میزد. معمولا برای فیلمهای مستند از لوکیشنهای واقعی استفاده می شود. پس از نهضت نئورئالیسم ایتالیا وساخت دوربینهای سبک، تدریجا فیلمبرداری در موقعیت واقعی رواج یافت.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از چوبکین
تصویر چوبکین
ابزاری که با آن پنبه دانه را از پنبه جدا می کنند، چوب کش
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
چوبکش افزاری باشد که بدان پنبه دانه از پنبه جدا کنند خواه آن را از آهن ساخته باشند خواه از چوب. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). آنچه بدان پنبه دانه از پنبه جدا کنند و بهندی اوتنی خوانند. (شرفنامۀ منیری). چوبی که بدان پنبه دانه از پنبه جدا کنند. میل آهن حلاجان. محلج. محبض. (یادداشت مؤلف). چرخی که پنبه دانه از پنبه بگیرد چه از چوب سازند و چه از فلز. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نام قصبه ای در 48هزارگزی جنوب شرقی موستار در سنجاق هرزگوین به بوسنی، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آبکشین
تصویر آبکشین
دست برنجن دستبند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چوبکین
تصویر چوبکین
افزاری چوبین یا آهنین که بدان پنبه دانه را از پنبه جدا کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبکشین
تصویر آبکشین
((کَ))
دست برنجن، دستبند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چوبکین
تصویر چوبکین
افزاری چوبین یا آهنین که بدان پنبه دانه را از پنبه جدا کنند
فرهنگ فارسی معین
جوانه زدن، بالیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
علامت گذاری کردن از طریق کنده کاری بر چوب یا تنی، جریان.، عمل مجامعت توام با عنف، خشک کردن پوست تازه ی گوسفند از طریق
فرهنگ گویش مازندرانی
سوختن با آب جوش
فرهنگ گویش مازندرانی
کشاندن، کشان کشان
فرهنگ گویش مازندرانی