جدول جو
جدول جو

معنی لوبور - جستجوی لغت در جدول جو

لوبور
بالا برو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موبور
تصویر موبور
آنکه موهای بور دارد
فرهنگ فارسی عمید
شهری باسک نشین به فرانسه، ناحیۀ کوچکی از توابع گاسکنی قدیم
لغت نامه دهخدا
نام موضعی در کسلیان سواد کوه به مازندران، (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 116)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
منسوب به لوبیه. لیبوی
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نام شهری به هندوستان. لاهور. لاوهور. لهاوور. لهاور. لوهر. لوهوار و لووهور. (برهان). رجوع به هر یک از این کلمات در ردیف خود شود: و آن حدیث دراز کشید و حشم لوهور و غازیان احمد را خواستند و او بر مغایظۀقاضی برفت با غازیان. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 408)
لغت نامه دهخدا
(لُ فِ)
تئوفیل. جهانگرد فرانسوی، مولد نانت (1811-1859 میلادی). وی سه بار در حبشه مسافرت کرده است
ژول. نقاش فرانسوی، مصور تاریخ و منظره ساز، مولد تورنان (1836-1914 میلادی)
لغت نامه دهخدا
آن که موهای سرش بور است یعنی زرد مایل به طلائی است، آن که موی به رنگ بور دارد، (یادداشت مؤلف)، و رجوع به بور شود
لغت نامه دهخدا
(یِ)
موزۀ لوور، موزۀ معروفی به پاریس و آن از حیث احتواء بر آثار ایران قدیم برتر از دیگر موزه هاست
لغت نامه دهخدا
(وُ)
جمع واژۀ وبر و آن جانورکی است مانا به گربه مگر خردتر از آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به وبر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از لوور
تصویر لوور
فرانسوی لوزک هم آوای تک تک
فرهنگ لغت هوشیار
بلوند
متضاد: موسیاه، گندمگون
فرهنگ واژه مترادف متضاد