جدول جو
جدول جو

معنی لوبزان - جستجوی لغت در جدول جو

لوبزان
لگد زدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روزبان
تصویر روزبان
دربان، پاسبان درگاه، نگهبان بارگاه پادشاه
پرده دار مقرّب پادشاه که در همۀ اوقات می توانسته به حضور سلطان برود و واسطۀ میان شاه و مردم باشد، پردگی، پردگین، حاجب، سادن، ایشیک آقاسی، آغاجی
نوبتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روبیان
تصویر روبیان
میگو، جانوری آبی با چنگال و پاهای بلند به اندازۀ ملخ که بعضی از انواع آن مصرف خوراکی دارد، ملخ دریایی، اربیان، روبیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
آویخته، معلق، در حال آویختگی، طفیلی، مزاحم، غمگین، در حال دعوا، گلاویز
فرهنگ فارسی عمید
(لَ وی)
نام دهی جزء بخش شمیران شهرستان تهران واقع در شش هزارگزی جنوب خاوری تجریش و دوهزارگزی خاوری سلطنت آباد. دامنه و سردسیر. دارای 508 تن سکنه. آب آن از قنات و رود خانه دارآباد. محصول آنجا غلات، بنشن و صیفی. شغل اهالی زراعت است و یک عده از سکنه در مهمات سازی کار می کنند. ساختمانی از عهد قاجاریه دارد. مزرعه حسین آباد جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(سَ رَ)
لوب، لواب، تشنه شدن، (تاج المصادر)، گرد گشتن تشنه حوالی آب بی آنکه برسد آن را، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
نام دختر نینوس پادشاه آشور. و نینوس شوی سیمرامیس بود. (یسنا پورداود ج 1 ص 85)
لغت نامه دهخدا
(لَ دَ)
شهری به سوئیس، کرسی کانتن ود، واقع در جنوب دریاچۀ لمان. دارای 101000 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
تصویری از موبذان
تصویر موبذان
پارسی تازی گشته موبد موبدان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لوری طایفه کولی: این زند بر چنگهای سندیان پالیزبان وان زند بر نایهای لوریان آزادوار. (منوچهری. د. چا. 28: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
دو تایی لوزه گوشکان بادامک ها تثنیه لوزه درحالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
لوبیا در فارسی از راه سریانی تلک غند ماش ژاژک ژاژومک، گیاهی است از تیره پروانه واران که دسته خاصی را بنام دسته لوبیاها در این تیره بوجود میاورد. این گیاه پیچنده و بالارونده است. برگهایش مرکب سه تایی است. گلهایش کوچک و غالبا سفید رنگ و گل آذینش خوشه یی است. در حدود 60 گونه از این گیاه شناخته شده که غالبا در نواحی معتدل و یا گرم میرویند. لوبیا در اغلب نقاط ایران کشت میشود و اقسام مختلف آن در اغذیه مصرف میگردد. میوه لوبیا جزو میوه های بنام است و در هر غلاف آن چندین دانه موجود است. اقسام مختلفی که در ایران کشت میشوند عبارتند از، لوبیای مرمری لوبیای قرمز لوبیای چشم بلبلی لوبیای رسمی لوبیای چینی فصولیه لوبیاء. یا لوبیای چینی. لوبیای ژاپنی یا لوبیای دریایی. گیاهی است از تیره اسفناجیان که در سواحل دریاها میروید. ساقه ها و برگهایش متقابل گلهایش عاری از جام و میوه اش کپسولی شکل است. در حدود 8 گونه از این گیاه شناخته شده است. از خاکستر این گیاه سود (کربنات سدیم) بدست میاورند خریس قلی. یا لوبیای ژاپنی. گونه ای لوبیا که ارتفاعش بین 30 تا 80 سانتیمتر و گاهی تا یک متر است. برگهایش متناوب و مرکب از سه برگچه است. گلهایش تقریبا سفید رنگ و متمایل به بنفش هستند. میوه اش زرد رنگ بطول 2 تا 6 سانتیمتر و بعرض 1 تا 5، 1 سانتیمتر است و در آن 2 تا 5 دانه قرار دارد. دانه لوبیای ژاپنی ببزرگی یک نخود ولی کمی مسطح است و گاهی کروی میباشد. درازیش 6 تا 7 میلیمتر و پهنایش 4 تا 6 میلیمتر است. رنگ دانه لوبیای ژاپنی ممکنست سفید یا زرد یا قرمز و یا برنگهای دیگر باشد، لوبیای ژاپنی گیاهی بسیار مفید است بطوریکنه امروزه از لحاظ اهمیت فراوانی که درتغذیه انسان دارد در غالب نقاط کشت میشود لوبیای چینی فول صویه سویا. یا لوبیای سبز. قسمی لوبیا که فقط بمنظور استفاده از میوه اش در حالیکه هنوز دانه ها نارس میباشند کشت میشود. میوه نارس لوبیا که بشکل میوه باقلا سبزرنگ است در اغذیه مصرف میگردد. یا لوبیای سفید. لوبیای مرمری یا لوبیای فرنگی. قسمی لوبیاکه درعهد ناصر الدنشاه بایران وارد شد ورواج یافت. یا لوبیای مرمری. گونه ای لوبیا که دانه هایش سفید رنگ است لوبیای سفید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روبیان
تصویر روبیان
جانوری است آبی
فرهنگ لغت هوشیار
دربان حاجب، نگهبان بارگاه شاهان و امیران پاسبان، سرهنگ، چاوش، جلاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلوزان
تصویر آلوزان
نام قریه ای به سرخس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
در حال آویختگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوزان
تصویر لوزان
کناره کناره چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
معلق، آویخته، در حال جنگ و گریز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزبان
تصویر روزبان
حاجب، دربان، چاوش، جلاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
Freeloader, Hanging
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
parasite, suspendu
دیکشنری فارسی به فرانسوی
فنی در کشتی گیله مردی
فرهنگ گویش مازندرانی
دیدن روشنایی ضعیف، روشنایی و نور در شب، صیدماهی با استفاده
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
нахлебник , висящий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
Schmarotzer, hängend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
нахлібник , підвішений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
pasożyt, wiszący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
食白食的人 , 悬挂的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
aproveitador, pendurado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
scroccone, appeso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
gorrón, colgado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
profiteur, hangend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
ผู้เกาะกิน , แขวน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
penganggur, tergantung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
मुफ्तखोर , लटका हुआ
دیکشنری فارسی به هندی