تندی زیر بناگوش که استخوانی است برآمده. و هما لهزمتان. ج، لهازم. (منتهی الارب). جایگاه به هم آمدن گوشت میان دو استخوان و زنخ و گوش. تثنیۀ آن لهزمتان. ج، لهازم. (از تاج العروس)
تندی زیر بناگوش که استخوانی است برآمده. و هما لهزمتان. ج، لهازم. (منتهی الارب). جایگاه به هم آمدن گوشت میان دو استخوان و زنخ و گوش. تثنیۀ آن لهزمتان. ج، لهازم. (از تاج العروس)
الکاتب. شاعری است. قال فی عبدالله بن الاهتم و سالۀ فحرمه: و ما بنوالاهتم الا کالرحم لا شی ٔ الا انهم لحم و دم جأت به جذام من ارض العجم اهتم سلاح علی ظهرالقدم. (عقدالفرید ج 7 ص 144)
الکاتب. شاعری است. قال فی عبدالله بن الاهتم و سالۀ فحرمه: و ما بنوالاهتم الا کالرحم لا شی ٔ الا انهم لحم و دم جأت به جذام من ارض العجم اهتم سلاح علی ظهرالقدم. (عقدالفرید ج 7 ص 144)