جدول جو
جدول جو

معنی لهار - جستجوی لغت در جدول جو

لهار
(لُ)
نام شهری و مدینه ای است نامعلوم. (برهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قهار
تصویر قهار
(پسرانه)
نیرومند، پرزور، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کهار
تصویر کهار
(پسرانه)
گهار، از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی و جزو سپاه افراسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وهار
تصویر وهار
(دخترانه)
فصل بهار (نگارش کردی: وههار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لهاک
تصویر لهاک
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران و جزو سپاهیان افراسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آهار
تصویر آهار
(دخترانه)
گلی مرکب با گل برگهای پیوسته به رنگهای سفید قرمز نارنجی صورتی یا دو رنگ که انواع گوناگون کمپر و پرپر دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهار
تصویر بهار
(دخترانه)
شکوفه، گل، سه ماه اول سال شمسی، نام اولین فصل سال، پس از زمستان و پیش از تابستان، شکوفه درختان خانواده مرکبات، کنایه از لطافت وزیبایی، نام شهری در کردستان، مرکز کردستان در دوره سلجوقی، لقب شاعر و نویسنده و محقق کرد (نگارش کردی: بههار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گهار
تصویر گهار
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی و جزو سپاه افراسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نهار
تصویر نهار
ناهار، گرسنه،
کنایه از کاهش، کاستی، برای مثال ملک برفت و علامت بدان سپاه نمود / بدان زمان که بسیج نهار کرد «نهار» (فرخی - ۵۲)
کنایه از کاهش تن، لاغری
روز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهار
تصویر بهار
از فصول چهارگانۀ سال برابر با سه ماه اول سال خورشیدی ایرانی (فروردین، اردیبهشت، خرداد) که درختان سبز و خرم می شوند و گیاهان می رویند، نوبهار، بهاران،
در علم زیست شناسی بابونه، در علم زیست شناسی شکوفۀ درختان، به ویژه درخت نارنج مثلاً بهار نارنج، کنایه از دوران شکوفایی مثلاً بهار زندگی،
در موسیقی یکی از دوایر ملایم
بتخانه، بتکده، آتشکده، برای مثال بهاری دل افروز در بلخ بود / کز او تازه گل را دهن تلخ بود (نظامی۵ - ۹۱۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چهار
تصویر چهار
عدد اصلی بعد از سه و پیش از پنج، ۴
چهار و هفت: چاروهفت، کنایه از چهار عنصر و هفت سیاره، عناصر اربعه و سیارات سبعه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زهار
تصویر زهار
زیر شکم، گرداگرد آلت تناسل مرد یا زن که موی از آن می روید، شرمگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دهار
تصویر دهار
غار، شکاف معمولاً وسیع و عمیق در زیر زمین یا داخل کوه که در اثر انحلال مواد داخلی آن یا حرکات پوستۀ زمین به وجود می آید، گاباره، مغار، مغاره برای مثال یکایک پراکنده بر دشت و غار / قدی چون درخت و دهان چون دهار (اسدی - ۱۶۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آهار
تصویر آهار
ماده ای مرکب از نشاسته، کتیرا و مانند آنکه به پارچه یا کاغذ می زنند تا محکم، سفت و براق شود
گلی درشت و پر برگ به رنگ های مختلف سفید، زرد، سرخ کم رنگ که بلندی بوته اش به نیم متر می رسد و آن را در باغچه ها می کارند و گیاه یک ساله است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قهار
تصویر قهار
متبحر، حرفه ای، قوی، از نام های باری تعالی، چیره، غالب، انتقام گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلهار
تصویر گلهار
گیاهی شبیه نیلوفر، دارای برگ های پهن و گل های درشت سرخ و سفید و خوش بو که میان گل های آن تخم های ریز قرار دارد و بیشتر در تالاب ها می روید
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
دهی از دهستان بیشه سر بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در 7هزارگزی شمال خاوری شاهی و سه هزارگزی جنوب راه شوسۀ شاهی به ساری. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 190 تن سکنه. آب آن از رود خانه محلی و چشمه. محصول آن برنج، غلات، مختصر کنف، ابریشم و نیشکر. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان بافتن چادرشب و کرباس و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(گِ لِ)
دهی است از دهستان سلطانیه قسمت طارم سفلی. (نزهه القلوب ص 65)
لغت نامه دهخدا
(لَ رُ)
دهی جزء دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین واقع در 36هزارگزی شمال باختری بوئین و 18هزارگزی راه عمومی. جلگه و معتدل. دارای 400 سکنه. آب آن از قنات. محصول غلات، چغندر قند و باغات. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی گلیم و جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
کلون کلون در، دشمنی سخت، سریش، نام اسپی که مقوقس فرمانروای مصر همراه با ماریه پیامبر اسلام ص را ارمغان فرستاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهار
تصویر قهار
چیره، کینه ورز، انتقامجو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عهار
تصویر عهار
جهمرزی، بد کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظهار
تصویر ظهار
تظهیر، مظاهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهاه
تصویر لهاه
لهات در فارسی: ملازه کزه زبانک زبان کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهام
تصویر لهام
لشکر بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهار
تصویر جهار
آشکار کردن، بلند کردن آواز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهار
تصویر شهار
ماهیانه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهار
تصویر سهار
شب زنده داری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهار
تصویر چهار
عدد اصل میان سه و پنج دو برابر دو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهار
تصویر زهار
زیر شکم، شرمگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهار
تصویر دهار
شکاف کوه، غار، دره
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از فصلهای چهارگانه سال، سه ماه اول سال خورشیدی: فروردین، اردیبهشت، خرداد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهاق
تصویر لهاق
سپید، گاو نر سپید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهار
تصویر مهار
کنترل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زهار
تصویر زهار
آلت تناسلی، آلات تناسلی
فرهنگ واژه فارسی سره