جدول جو
جدول جو

معنی لهاد - جستجوی لغت در جدول جو

لهاد
(لُ)
سکچۀ وقت مرگ یا عام است. (منتهی الارب). هق هق. سکسکه
لغت نامه دهخدا
لهاد
هکچه هکهک دم مرگ
تصویری از لهاد
تصویر لهاد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لهاک
تصویر لهاک
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران و جزو سپاهیان افراسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سهاد
تصویر سهاد
بیداری، بی خوابی، کم خوابی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لباد
تصویر لباد
چوبی که هنگام شخم زدن بر گردن گاو می بندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زهاد
تصویر زهاد
زاهدها، کسانی که دنیا را برای آخرت ترک گویند و به عبادت بپردازند، پارساها، پرهیزکارها، جمع واژۀ زاهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهاد
تصویر نهاد
نهادن، سرشت، طبیعت، برای مثال خدای عرش جهان را چنین نهاد «نهاد» / که گاه مردم شادان و گه بود ناشاد (رودکی - ۴۹۵)، ضمیر، دل، سازمان، مؤسسه، بنیان، اساس، در علوم ادبی مسندٌالیه، روش، طرز، راه ورسم، مراسم، آیین، آداب، مقام، پایگاه، قرار، مواضعه
بافت
ادا کردن، پرداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لباد
تصویر لباد
نمد مال، نمد فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وهاد
تصویر وهاد
وهده ها، زمینهای پست، گودال ها، جمع واژۀ وهده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جهاد
تصویر جهاد
جنگ کردن در راه دین حق، مبارزه، کوشش کردن
جهاد اصغر: مقابل جهاد اکبر، جنگ در راه دین
جهاد اکبر: مقابل جهاد اصغر، جهاد یا جنگ با نفس و ریاضت برای تزکیۀ نفس
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
ستم و جور کردن.
لغت نامه دهخدا
تصویری از لهاق
تصویر لهاق
سپید، گاو نر سپید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهاس
تصویر لهاس
خوراک اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تریشه که کنار دسته برای استوار کردن در سوراخ چرخ یا تبر نهند، داغ زیر گوش شتر چوب پاره ای که بوسیله آن سوراخ تبر وچرخ چاه را تنگ کنند، داغی که بر زیر گوش اشتر نهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهاه
تصویر لهاه
لهات در فارسی: ملازه کزه زبانک زبان کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهات
تصویر لهات
زبان کوچک که در بیخ حلق قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهاب
تصویر لهاب
تشنگی، زبانه زدن، آفرازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهاء
تصویر لهاء
اندازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهاد
تصویر مهاد
گهواره، زمین پست، فراش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهاد
تصویر نهاد
خلقت، آفرینش، طینت، فطرت، خمیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وهاد
تصویر وهاد
جمع وهده، پسته ها پسته های هموار دره ها جمع وهده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهام
تصویر لهام
لشکر بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عهاد
تصویر عهاد
جمع عهد، پیمان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهید
تصویر لهید
ستور مانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیاد
تصویر لیاد
اندک نا چیز
فرهنگ لغت هوشیار
نمد ساز جامه ای که در روزهای بارانی پوشند بارانی نمدین: دیدش و بشناختش چیزی نداد روز دیگر او بپوشیداز لباد. (مولوی لغ) چوبی که بر گردن گاو گردونه و گاو زراعت گذارند یوغ: کشاورز بر گاو بندد لباد ز گاو آهن و گاو جوید مراد. (نظامی آنند. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قهاد
تصویر قهاد
درشت اندام: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فهاد
تصویر فهاد
یوز بنده یوز آموز کسی که یوز را برای شکار آموزش می دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهاد
تصویر شهاد
جمع شهد، انگبین های مومدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهاد
تصویر سهاد
بیخوابی، کم خوابی
فرهنگ لغت هوشیار
قصدی که بسوی دشمن کنند برای حرب او، کارزار کردن با دشمنان در راه خدا زمین سخت و بی گیاه زمین سخت و بی گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهاد
تصویر زهاد
پارسایان، زاهدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الهاد
تصویر الهاد
ستم و جور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهاد
تصویر جهاد
کارزار کردن، جنگیدن در راه حق، اصغر جنگ با دشمنان دین خدا، اکبر جنگ با نفس و تحمل رنج برای مبارزه با امیال نفسانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهاد
تصویر نهاد
موسسه، ذات
فرهنگ واژه فارسی سره