جدول جو
جدول جو

معنی لمی - جستجوی لغت در جدول جو

لمی
(لِمْ می)
منسوب به لم ّ. مقابل انی:برهان لمی، دلیل لمی. الانتقال من المؤثر الی الاثر. تعلیل. استدلال از علت به معلول و مقابل ان که استدلال از معلول به علت است. و رجوع به برهان و لم شود
لغت نامه دهخدا
لمی
(لَ / لُ / لِ ما)
گندم گونی لب یا اندکی سیاهی آن که به حسن و ملاحت انجامد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
لمی
(سَ)
المی ̍ گردیدن مرد، یعنی گندم گون یا سیاه شدن لب او. (منتهی الارب). سیاهی لب و گندم گونی آن و آن نزد عرب حسن است
لغت نامه دهخدا
لمی
گندمگونی، تیرگی لب لمی در فارسی: چه ای چرایی منسوب به لم. یا برهان (دلیل) لمی. استدلال از علت بمعلول و از موثر به اثر مقابل برهان انی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سلمی
تصویر سلمی
(دخترانه)
سلما
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از المی
تصویر المی
دردی ویدایی سیاه لب المی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلمی
تصویر تلمی
گندمگونی
فرهنگ لغت هوشیار
نام تازی برای زنان، نام زنی دلستان، دلستان منسوبه به سلم نردبانی. یا برهان سلمی. برهانی که جهت اثبات تناهی ابعاد اقامه کرده اند از این قرار: زاویه منفرجه ای فرض شود که دو ضلعظن بی نهایت امتداد یابد و هر اندازه که دو ضلع آن امتداد یابد به همان اندازه هم به فواصل میان دو ضلع افزوده میشود و در نتیجه هر گاه امتداد دو ضلع بی نهایت باشد آخرین فاصله آن دو از یکدیگر نیز بی نهایت خواهد بود در صورتی که محصور بین دو حاصر است که عبارت از دو ضلع باشد و محصور بودن با غیر متناهی بودن آن منافات دارد یعنی محال است که امری که محصور بین حاصرین میباشد نیز غیر متناهی باشد زیرا معنی غیر متناهی بودن این است که حد و حصری نداشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علمی
تصویر علمی
دانشیک منسوب به علم دانشی: کار علمی
فرهنگ لغت هوشیار
نایی نایگونه، کلکی، نوشته منسوب به قلم، نوشته محرر، باریک مانند قلم نازک: بینی قلمی آدمی قلمی است. دستی که نان را ستاند... انگشتهای کشیده و قلمی داشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلمی
تصویر قلمی
((قَ لَ))
منسوب به قلم، نوشته، محرر، لاغر، نازک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علمی
تصویر علمی
دانشوارانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از علمی
تصویر علمی
علميٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از علمی
تصویر علمی
Scholastic, Scientific
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از علمی
تصویر علمی
scolaire, scientifique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از علمی
تصویر علمی
учебный , научный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از علمی
تصویر علمی
学术的 , 科学的
دیکشنری فارسی به چینی
دانشمندانه، علمی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از علمی
تصویر علمی
علمی , سائنسی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از علمی
تصویر علمی
একাডেমিক , বৈজ্ঞানিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از علمی
تصویر علمی
เชิงวิชาการ , ทางวิทยาศาสตร์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از علمی
تصویر علمی
ya kielimu, kisayansi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از علمی
تصویر علمی
akademik, bilimsel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از علمی
تصویر علمی
学問的な , 科学的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از علمی
تصویر علمی
학문적인 , 과학적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از علمی
تصویر علمی
אקדמי , מדעי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از علمی
تصویر علمی
schulisch, wissenschaftlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از علمی
تصویر علمی
ilmiah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از علمی
تصویر علمی
शैक्षिक , वैज्ञानिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از علمی
تصویر علمی
academisch, wetenschappelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از علمی
تصویر علمی
accademico, scientifico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از علمی
تصویر علمی
académico, científico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از علمی
تصویر علمی
akademicki, naukowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از علمی
تصویر علمی
науковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از علمی
تصویر علمی
acadêmico, científico
دیکشنری فارسی به پرتغالی