معنی لمندگی - جستجوی لغت در جدول جو
لمندگی
(لَ مَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی لمنده
ادامه...
حالت و چگونگی لمنده
لغت نامه دهخدا
لمندگی
حالت و کیفیت لمنده
ادامه...
حالت و کیفیت لمنده
تصویر لمندگی
فرهنگ لغت هوشیار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر رمیدگی
رمیدگی
ترس و گریز، حالت فرار و گریز از مردم
ادامه...
ترس و گریز، حالت فرار و گریز از مردم
فرهنگ فارسی عمید
تصویر شرمندگی
شرمندگی
خجلت، شرمساری، شرمنده شدن، شرمنده بودن
ادامه...
خجلت، شرمساری، شرمنده شدن، شرمنده بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر خمیدگی
خمیدگی
کجی، پیچیدگی، حالت خمیده بودن
ادامه...
کجی، پیچیدگی، حالت خمیده بودن
فرهنگ فارسی عمید
چمندگی
(چَ مَ دَ / دِ)
صفت و حالت شخص چمنده. خرامندگی. رفتار بناز و خرام. رجوع به چم، چمنده و چمیدن شود
ادامه...
صفت و حالت شخص چمنده. خرامندگی. رفتار بناز و خرام. رجوع به چم، چمنده و چمیدن شود
لغت نامه دهخدا
خمندگی
(خَ مَ دَ / دِ)
قابلیت دوتا شدن. قابلیت دولا شدن. (یادداشت بخط مؤلف)
ادامه...
قابلیت دوتا شدن. قابلیت دولا شدن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دمندگی
(دَ مَ دَ / دِ)
صفت و حالت دمنده. (یادداشت مؤلف). رجوع به دمنده و دمیدن شود
ادامه...
صفت و حالت دمنده. (یادداشت مؤلف). رجوع به دمنده و دمیدن شود
لغت نامه دهخدا
لمیدگی
(لَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی لمیده
ادامه...
حالت و چگونگی لمیده
لغت نامه دهخدا
لهندگی
(لِ هََ دَ / دِ)
حالت و چگونگی لهنده
ادامه...
حالت و چگونگی لهنده
لغت نامه دهخدا
لقندگی
(لَقْ قَ دَ / دِ)
جنبانی چیزی نااستوار در جای خود چون میخ و دندان و جز آن
ادامه...
جنبانی چیزی نااستوار در جای خود چون میخ و دندان و جز آن
لغت نامه دهخدا
لاندگی
(دَ / دِ)
اسم از لاندن. عمل لاندن. رجوع به لاندن شود
ادامه...
اسم از لاندن. عمل لاندن. رجوع به لاندن شود
لغت نامه دهخدا
تصویر روندگی
روندگی
عمل رفتن، سرعت حرکت چالاکی در رفتار
ادامه...
عمل رفتن، سرعت حرکت چالاکی در رفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر رجندگی
رجندگی
رزندگی عمل رنگ کردن
ادامه...
رزندگی عمل رنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر رمیدگی
رمیدگی
ترس، هول و هراس، گریز و فرار
ادامه...
ترس، هول و هراس، گریز و فرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر زنندگی
زنندگی
زشتی، نفرت انگیزی، نامطبوعی
ادامه...
زشتی، نفرت انگیزی، نامطبوعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خرندگی
خرندگی
عمل خریدار، خریداری
ادامه...
عمل خریدار، خریداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خمیدگی
خمیدگی
انحنا، کجی، پیچیدگی
ادامه...
انحنا، کجی، پیچیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر شرمندگی
شرمندگی
خجلت شرمنده بودن شرمساری
ادامه...
خجلت شرمنده بودن شرمساری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دنندگی
دنندگی
دوندگی به نشاط، خرامندگی
ادامه...
دوندگی به نشاط، خرامندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر راندگی
راندگی
دور گردیده بودن
ادامه...
دور گردیده بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر درندگی
درندگی
عمل درنده، سبعیت
ادامه...
عمل درنده، سبعیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دوندگی
دوندگی
تند رونده و تازنده و تاخت کننده، شتابنده
ادامه...
تند رونده و تازنده و تاخت کننده، شتابنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دهندگی
دهندگی
دهش و عطیه و موهبت و سخاوت و کرم
ادامه...
دهش و عطیه و موهبت و سخاوت و کرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دمیدگی
دمیدگی
نفخه، حالت دمیدن، آماس، بر آمدگی
ادامه...
نفخه، حالت دمیدن، آماس، بر آمدگی
فرهنگ لغت هوشیار
آکندگی
حالت و کیفیت آکنده عمل آکنده، پری معده امتلا معده رودل، جمعیت مقابل پراکندگی تفرقه، گوشتناکی پرگوشتی: آکندگی بازو
ادامه...
حالت و کیفیت آکنده عمل آکنده، پری معده امتلا معده رودل، جمعیت مقابل پراکندگی تفرقه، گوشتناکی پرگوشتی: آکندگی بازو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آمادگی
آمادگی
ساختگی، بسیج، تهیه
ادامه...
ساختگی، بسیج، تهیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آگندگی
آگندگی
کیفیت و حالت آگنده
ادامه...
کیفیت و حالت آگنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بسندگی
بسندگی
کفایت کفاف اکتفا، شایستگی سزاواری
ادامه...
کفایت کفاف اکتفا، شایستگی سزاواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر برندگی
برندگی
تیزی، برش، عمل برنده
ادامه...
تیزی، برش، عمل برنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر چمندگی
چمندگی
خرامندگی، رفتار بناز و خرام
ادامه...
خرامندگی، رفتار بناز و خرام
فرهنگ لغت هوشیار
لقیدگی
تباه شدگی تخم مرغ، جنبانی چیزی نا استوار چون میخ و دندان بر جای خود
ادامه...
تباه شدگی تخم مرغ، جنبانی چیزی نا استوار چون میخ و دندان بر جای خود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سهندگی
سهندگی
آلرژی
ادامه...
آلرژی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر خمیدگی
خمیدگی
انحنا
ادامه...
انحنا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر بسندگی
بسندگی
اکتفا، قناعت، کفایت
ادامه...
اکتفا، قناعت، کفایت
فرهنگ واژه فارسی سره