معنی لمبران - جستجوی لغت در جدول جو

لمبران

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شمیران — تصویر شمیران

(پسرانه)

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی و جزو سپاه پیران ویسه در زمان افراسیاب تورانی

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از لیبرال — تصویر لیبرال

طرفدار لیبرالیسم، آزادی خواه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بمباران — تصویر بمباران

عمل پرتاب کردن بمب از هواپیما بر روی شهرها و هدف های نظامی

فرهنگ فارسی عمید

(گُ)

گنبران، دهی است جزء دهستان یافت بخش هوراند شهرستان اهر که در 14500 گزی خاوری هوراند و 37500 گزی راه شوسۀ اهر به کلیبر واقع شده است. هوای آن معتدل مایل به گرمی و سکنه اش 35 تن است. آب آنجا از رود خانه قره سو و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، برنج، پنبه و سردرختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش و گلیم بافی و راه آن مالرو است. ده محل سکونت ایل حسینکلو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)

گنبران، دهی است جزء دهستان یافت بخش هوراند شهرستان اهر که در 14500 گزی خاوری هوراند و 37500 گزی راه شوسۀ اهر به کلیبر واقع شده است. هوای آن معتدل مایل به گرمی و سکنه اش 35 تن است. آب آنجا از رود خانه قره سو و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، برنج، پنبه و سردرختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش و گلیم بافی و راه آن مالرو است. ده محل سکونت ایل حسینکلو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)

لغت نامه دهخدا

نام جایی است در شعر خاقانی:
بر سر دریای تیلین تیغ کان روسیان
بر جزیره رویناس و لنبران انگیخته.
خاقانی

لغت نامه دهخدا

(چَ بَ)

دهی از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور که در 3 هزارگزی جنوب باختری نیشابور واقع است. جلگه و معتدل است و 312 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت است و در زمستان برای کار کردن به نیشابور میروند. آبادی رحمت آباد هم جزء این ده میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)

دهی از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور که در 3 هزارگزی جنوب باختری نیشابور واقع است. جلگه و معتدل است و 312 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت است و در زمستان برای کار کردن به نیشابور میروند. آبادی رحمت آباد هم جزء این ده میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)

لغت نامه دهخدا

تصویری از لیبرال — تصویر لیبرال

آزادیخواه

فرهنگ لغت هوشیار

پرتاب کردن بمب از بالا بر روی زمین و ریختن بمبهای پیاپی بموضعی، بمباردمان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ضمیران — تصویر ضمیران

سپرغم ناز بوی از گیاهان ریحان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از لیبرال — تصویر لیبرال

((بِ))

آزادیخواه، طرفدار آزادی

فرهنگ فارسی معین

تصویری از بمباران — تصویر بمباران

بمباردمان، فرو ریختن پیاپی بمب از هواپیما بر روی اهداف از پیش تعیین شده

فرهنگ فارسی معین

تصویری از بمباران — تصویر بمباران

Bombardment

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از لیبرال — تصویر لیبرال

Liberal, Libertarian

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از بمباران — تصویر بمباران

bombardement

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از لیبرال — تصویر لیبرال

libéral, libertaire

دیکشنری فارسی به فرانسوی

این واژه کاربرد پسوندی دارد و به معنای فرو ریخته است

فرهنگ گویش مازندرانی

تصویری از لیبرال — تصویر لیبرال

liberaal, libertariër

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از بمباران — تصویر بمباران

bombardement

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از لیبرال — تصویر لیبرال

liberale, liberista, libertario

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از بمباران — تصویر بمباران

bombardeo

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از لیبرال — تصویر لیبرال

liberal, libertario

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از بمباران — تصویر بمباران

bombardamento

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از بمباران — تصویر بمباران

bombardeio

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از بمباران — تصویر بمباران

Bombardierung

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از بمباران — تصویر بمباران

轰炸

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از لیبرال — تصویر لیبرال

ліберальний , лібертаріанець , ліберал

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از بمباران — تصویر بمباران

bombardowanie

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از لیبرال — تصویر لیبرال

либеральный , либертарианец

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از بمباران — تصویر بمباران

бомбардування

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از لیبرال — تصویر لیبرال

liberalny, liberał

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از لیبرال — تصویر لیبرال

liberal, Libertärer, Libertär

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از بمباران — تصویر بمباران

бомбардировка

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از لیبرال — تصویر لیبرال

liberal, libertário

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از لیبرال — تصویر لیبرال

उदार , स्वतंत्रतावादी

دیکشنری فارسی به هندی