جدول جو
جدول جو

معنی لفیئه - جستجوی لغت در جدول جو

لفیئه
(لَ ءَ)
گوشت پارۀ بی استخوان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
لفیئه
لفچن لخم گوشت بی استخوان
تصویری از لفیئه
تصویر لفیئه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ ءَ)
تفیئه الشی ٔ، هنگام آن چیز. (منتهی الارب). وقت آن چیز و اول آن چیز. (ناظم الاطباء) ، دخل علی تفیئه فلان، ای اثره. (منتهی الارب). درآمد در اثر فلان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَ ءَ)
أرض دفیئه، زمین گرم، و لیله دفیئه کذلک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دفئه. و رجوع به دفئه شود
لغت نامه دهخدا
(لَ فی فَ / فِ)
نوعی پوشیدنی: و قسم به لفیفه و شمط سر سی پاره میخوردکه هیچ از اینها پوشیده ندارم. (نظام قاری ص 141)
لغت نامه دهخدا
(لَ فی فَ)
گوشت پشت شتر زیر پی. (منتهی الارب). گوشت مازۀ پشت. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(لَ عَ)
پارۀ جامه که بر پیراهن زیاده کنند. (منتهی الارب). لفاعه
لغت نامه دهخدا
(لَ تَ)
بتابۀ سطبر. (منتهی الارب). عصیدهالمغلظه. (اقرب الموارد). عصیدۀ زفت. (مهذب الاسماء) ، شوربائی است مانند حیس که طعامی باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
به معنی خسته، دخت بزرگ لابان که به طور خدعه به یعقوب داده شد. (سفر پیدایش 29:16). و از برای یعقوب شش پسر و یک دختر آورد و پس ازورود به مصر جهان را وداع گفت و خود لیئه میدانست که یعقوب راحیل را بیش از وی دوست می دارد. (سفر پیدایش 29:21-25 و 30:25). و با وجود آن به یعقوب بسیار محبت میکرد. (قاموس کتاب مقدس). و رجوع به لیا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از لفیفه
تصویر لفیفه
گول، چیدست: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لفیته
تصویر لفیته
بتابه ستبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیئه
تصویر فیئه
بازگشت، هنگام، باز از مرغان
فرهنگ لغت هوشیار