جدول جو
جدول جو

معنی لفلفه - جستجوی لغت در جدول جو

لفلفه
(سُ)
نیک خوردن، مضطرب شدن بازوی شتر از پیچیدگی رگ. (منتهی الارب) ، تلفیف. تفتیل. (دزی)
لغت نامه دهخدا
لفلفه
گرانزبانی، جامه بر خود پیچیدن، خوراک جویی
تصویری از لفلفه
تصویر لفلفه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لفافه
تصویر لفافه
آنچه روی چیزی بپیچند، آنچه چیزی در آن پیچیده شود، کارپیچ
فرهنگ فارسی عمید
(لِ فَ)
جامۀ بیرونی که بر پا و مرده و جز آن پیچند. ج، لفائف. (منتهی الارب) ، پای پیچ. پای تاوه. (مهذب الاسماء) ، غلاف جامه و پوشش چیزی، غلاف خوشه. (مهذب الاسماء) ، لفاف:
همه زیر کرباسها کرده بند
لفافه بر او باز پیچیده چند.
نظامی.
پیکری دید در لفافۀ خام
چون در ابر سیاه ماه تمام.
نظامی.
- لفافۀ کتاب، پوشش آن
لغت نامه دهخدا
(لَ فی فَ / فِ)
نوعی پوشیدنی: و قسم به لفیفه و شمط سر سی پاره میخوردکه هیچ از اینها پوشیده ندارم. (نظام قاری ص 141)
لغت نامه دهخدا
(لَ فی فَ)
گوشت پشت شتر زیر پی. (منتهی الارب). گوشت مازۀ پشت. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(لَ مَ)
کوهی است بین تیماء و دو کوه طیی ٔ و آن در شعر هذلی آمده است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(لَ لَ)
مرد سست. لفلاف. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لفیفه
تصویر لفیفه
گول، چیدست: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لفافه
تصویر لفافه
جامه بیرونی که بر پا و مرده و جز آن پیچند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لفلف
تصویر لفلف
لفلاف: سست: مرد، کند زبان گرانزبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لفافه
تصویر لفافه
((لَ فِ))
پارچه ای که روی چیزی پوشند
فرهنگ فارسی معین
پوشش، غشا، محفظه، ملحفه، کفن
فرهنگ واژه مترادف متضاد