جدول جو
جدول جو

معنی لفلاف - جستجوی لغت در جدول جو

لفلاف
(لَ)
رجل لفلاف، مرد سست. لفلف. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ مَ)
کوهی است بین تیماء و دو کوه طیی ٔ و آن در شعر هذلی آمده است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(لَ لَ)
مرد سست. لفلاف. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
جامۀ برونی که بر مرده پیچند. (آنندراج) (منتخب اللغات). لفافه. ساروق، پارچه که گرد چیزی پیچند، چنانکه بستۀ پستی را.
- لفاف کردن، پیچیدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از لفلف
تصویر لفلف
لفلاف: سست: مرد، کند زبان گرانزبان
فرهنگ لغت هوشیار
مرده پیچ، چکسه لامه: آنچه بر چیزی پیچند پارچه بیرونی که بر مرده پیچند، پارچه و کاغذی که بر چیزی پیچند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لفاف
تصویر لفاف
((لِ یا لَ فّ))
پارچه و کاغذی که بر چیزی پیچند
فرهنگ فارسی معین