جدول جو
جدول جو

معنی لفرام - جستجوی لغت در جدول جو

لفرام
لش، بی قواره، صفت خرس
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرام
تصویر فرام
(پسرانه)
معرب از عبری، تندرو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ولفرام
تصویر ولفرام
تنگستن، فلزی خاکستری بسیار سخت و دیرگداز که مفتول های آن در مقابل کشش و حرارت مقاومت بسیار دارد، آلیاژهای آن به واسطۀ سختی و استحکام اهمیت بسیار در صنعت دارد، ولفرام
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
پر کردن حوض و خنور را. این لغت هذیله باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). پر کردن. (تاج المصادر بیهقی). پر کردن آوند. پر کردن ظرف
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان عقیلی بخش عقیلی شهرستان شوشتر، دارای 150 تن سکنه، زبان اهالی فارسی لری و راه آنجا مال رو است، آن را پاگچ نیز گویند، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
دارویی که شرم زن را تنگ سازد. (منتهی الارب). دارویی که زنان فرج خود را بدان تنگ کنند. (ناظم الاطباء). دوایی است که زنان برای تضییق فرج مستعمل دارند. (فهرست مخزن الادویه) ، لته ای است که زنان حمول سازندآن را یا در ایام حیض فرج را بدان آکنند. (منتهی الارب). لتۀ حیض. (ناظم الاطباء). رجوع به فرامه شود
لغت نامه دهخدا
(فَ)
تندرو. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
یکی از مشاهیر اموریان زمان یوشع. (قاموس کتاب مقدس)
شهریار یرموت. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
روی بند، نقاب که بر بینی اندازند. (منتهی الارب). بینی بند. (مجمل اللغه) : تلفم، لفام بربستن. (تاج المصادر). ان ّ بعض الاعراب کانوا ینطقون بالتاء المثناه فاء و بالعکس...و منهم کان یجعل الثاء المثلثه فاء و بالعکس، فیقولون:... اللثام، اللفام (نشوء اللغه العربیه ص 123)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فرام
تصویر فرام
لته دشتان لته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لفام
تصویر لفام
سنی بند
فرهنگ لغت هوشیار
زمان بین دو زایمان، گاو نازا، حیوانی که از شیر دادن افتاده
فرهنگ گویش مازندرانی