- لغویون
- جمع لغوی، واژه شناسان جمع لغوی در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : از تجدد و انقلاب لغویون هند که بگذریم
معنی لغویون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع لغوی در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : جمیع این نصوص متقدمه منقوله ازثقات لغویین و مورخین صریح است در اینکه
لاتینی تازی گشته بنگرید به لژیون لژیون: پرسید و گفت: نامت چیست ک گفتم: مالغیونانیم زیرا بسیارانیم
فرانسوی برفا برفت زبانزد زمین شناسی
آب رفت
فرانسوی تاژ (جواهرات سلطنتی ایران)
لیز خوردن، سر خوردن، خزیدن، لخشیدن
محلول دارویی مایع که روی پوست مالیده می شود
زادگان علی علیه السلام باورداران علی علیه السلام جمع علوی در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) علویین
فرانسوی گرانشرفت
گزنه از گیاهان
سر خوردن لیز خوردن سریدن: بجامع دمشق در آمد و بر کنار برکه کلاسه طهارت همی ساخت پایش بلغزید وبحوض در افتاد
جمع لغویه، یاوه ها سخنان یاوه جمع لغویه سخنان بیهوده
شیتره از گیاهان
بنگرید به لوقیون سریانی از یونانی تازی گشته دیو خار از گیاهان پیل زهره دیوخار. یا لوقیون ترکمانی. کام تیغ
بنگرید به لوقیون دیوخار. یا لوقیون ترکمانی. کام تیغ
دوشیدن و آشامیدن و ریختن
ساختمان مخصوص است قبال و پذیرایی از مهمانان رسمی بلندپایه در فرودگاه، محل استراحت پزشکان در بیمارستان، سرایه، کوشک (واژه فرهنگستان)
دوشیدن، نوشیدن
از تقسیمات ارتش روم که شامل سه تا شش هزار سرباز می شد
پارسی تازی گشته غلیان چپک (چپق ک)، کشتی باد بانی آقطی صغیر شن شون
در روم قدیم واحدی از سربازان (و آن در عهد سزار و دوران امپراتوری روم شامل 6000 سرباز بود)
یکی از تقسیمات ارتش روم که از سه هزار تا شش هزار نفر می شدند
درون بینی، زیر زنخ
جنبیدن در جای خود پس از استواری، لغ لغ کردن
مونث لغوی یاوه مونث لغوی سخن بیهوده جمع لغویات
لویشه: لطف او شد نشیمن صهبا قهر او شد لویشن دریا. (خاقانی لغ)
مربوط به لغت، کسی که علم لغت می داند، لغت دان، زبان شناس
مردی که دانش لغت دارد، عالم به لغت