جدول جو
جدول جو

معنی لغوسه - جستجوی لغت در جدول جو

لغوسه
(لَغْ وَ سَ)
خبر که حقیقتش معلوم نشود. یقال: هو لغوسه من خبر، اذا لم یتحقق شی ٔ منه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لغونه
تصویر لغونه
زیب، زینت، آرایش
سرخاب، گرد یا مادۀ سرخ رنگی که زنان به گونه های خود می مالند، گلگونه، غازه، غنج، غنجر، غنجار، غنجاره، گنجار، آلگونه، آلغونه، بلغونه، غلغونه، گلگونه، گلغونه، ولغونه، والگونه، بهرامن
فرهنگ فارسی عمید
(سَ / سِ)
گربۀ غوسه، گربۀ به گشنی آمده:
گه گربه شود چون گربه غوسه
کند از آرزوی کاج فریاد.
سوزنی (دیوان ص 20)
لغت نامه دهخدا
(نَ سَ / سِ)
تسکین دل شکسته دادن. نغوشه. (برهان قاطع) :
صدر بزرگوار چو آن ظلم وی بدید
زن را نغوسه داد و به دل با فراغ کرد.
سوزنی.
، دل کسی را از واهمه شکستن. نغوشه. (برهان قاطع) ، گوش فراداشتن که بفهمد چه گوید. (رشیدی). رجوع به نغوشه شود
لغت نامه دهخدا
(لُبَ)
سستی و گولی. لغابه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ نَ / نِ)
آرایش و گلگونه. (غیاث). زیب و زینت و آرایش. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(لَ وی یَ)
سخن بیهوده. ج، لغویات
لغت نامه دهخدا
(لَ سَ)
راه، بدان جهت که گم شده به دست بساید آن را تا نشان سفر دریابد پس بشناسد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
ضریر انطاکی در کلمه ارنب گوید: به زبان یونانی و فارسی (؟) ارنب را گویند. رجوع به لاغوس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نغوسه
تصویر نغوسه
گوش فرا دادن بسخن دو کس نیوشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغویه
تصویر لغویه
مونث لغوی یاوه مونث لغوی سخن بیهوده جمع لغویات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغوبه
تصویر لغوبه
سستی، گولی بی خردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غوسه
تصویر غوسه
به گشنی در آمده ماده خواه گربه غوسه
فرهنگ لغت هوشیار
گرگ، آزمند، تند خور، شتابان خور، نهال نازک، دزد یاوه، آواز سنگخواره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوسه
تصویر لوسه
تملق چاپلوسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لبوسه
تصویر لبوسه
پوشیدگی پرخیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغونه
تصویر لغونه
((لَ نِ))
آرایش، زینت
فرهنگ فارسی معین