جدول جو
جدول جو

معنی لغوبه - جستجوی لغت در جدول جو

لغوبه(لُبَ)
سستی و گولی. لغابه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
لغوبه
سستی، گولی بی خردی
تصویری از لغوبه
تصویر لغوبه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لغونه
تصویر لغونه
زیب، زینت، آرایش
سرخاب، گرد یا مادۀ سرخ رنگی که زنان به گونه های خود می مالند، گلگونه، غازه، غنج، غنجر، غنجار، غنجاره، گنجار، آلگونه، آلغونه، بلغونه، غلغونه، گلگونه، گلغونه، ولغونه، والگونه، بهرامن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لغوب
تصویر لغوب
ماندگی، رنجوری
فرهنگ فارسی عمید
(سِ)
سخت مانده گردیدن. لغب. (منتهی الارب). مانده شدن. (ترجمان القرآن جرجانی) (تاج المصادر) (زوزنی). ماندگی. مانده و رنجه شدن. رنجوری. (غیاث). اعیاء. تعب:
این چنین فکر دقیق و رای خوب
تو چنین عریان پیاده در لغوب.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(لَ)
مرد سست و گول. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
گروهی که با گروه دیگر باشند ودر مشورت امری شریک نشوند، سنگلاخ. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). سنگستان سنگ سیاه. (منتخب اللغات). ج، لوب، سیاهان. الواحد لوبی. (مهذب الاسماء). ابوعبیده گوید: لوبه و نوبه بالضم فیهما، الحرّه و هی الارض التی البستها حجاره سود منه قیل للاسود و کذا نوبی ای منسوب الیها. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
امیل. سیاستمدار فرانسوی، مولد مارسان (درم). رئیس مجلس سنا در سال 1896 و رئیس جمهوری از 1899 تا سال 1906 م
لغت نامه دهخدا
(یَ)
موضعی است به عراق از سواد کسکر بین واسط و بطائح. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
سطبر و درشت گردیدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). سخت و زفت شدن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
اندک شیر شدن گوسفند. (زوزنی)
لغت نامه دهخدا
(لَغْ وَ سَ)
خبر که حقیقتش معلوم نشود. یقال: هو لغوسه من خبر، اذا لم یتحقق شی ٔ منه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ نَ / نِ)
آرایش و گلگونه. (غیاث). زیب و زینت و آرایش. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(لَ وی یَ)
سخن بیهوده. ج، لغویات
لغت نامه دهخدا
(لُبَ)
گولی و سستی. لغوبه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(زِ)
اندک گوشت شدن. (زوزنی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لغوب
تصویر لغوب
مانده شدن، رنجه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغویه
تصویر لغویه
مونث لغوی یاوه مونث لغوی سخن بیهوده جمع لغویات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغابه
تصویر لغابه
بیماری، سستی، گولی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغوب
تصویر لغوب
((لَ))
مرد سست و گول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغوب
تصویر لغوب
((لَ یا لُ))
رنجوری، ماندگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغونه
تصویر لغونه
((لَ نِ))
آرایش، زینت
فرهنگ فارسی معین