جدول جو
جدول جو

معنی لغدود - جستجوی لغت در جدول جو

لغدود
(لُ)
گوشت کرانۀ گردن. لغدید. لغد. لغن. لغنون. ج، لغادید. (منتهی الارب) ، الخیشوم. و من المصحّف اللغثون و اللغنون واللغدود و هو الخیشوم. (نشوء اللغه العربیه ص 22)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غدود
تصویر غدود
غده ها، تومور ها، دژپیه ها، جمع واژۀ غده
فرهنگ فارسی عمید
(لِ)
لغدود. گوشت کرانۀ گردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
شتر طاعون زده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(غَ / غُ)
مأخوذ از غدۀ عربی است. آنندراج آرد: غدود بر وزن کبود، چیزی است مانند گوشت که در میان گوشت است اما گوشت نیست و آن را نمیخورند و دورش اندازند و در عربی غده است. (آنندراج). در گیلان و ترکی آذری غده و غدود گوشت را ’وز’ نامند:
وزین همه که بگفتم نصیب روز بزرگ
غدود و زهره و سرگین و خون و بوکان کن.
کسائی.
خدنگ عقده گشائی که بایدم ز غمت
درون سینه گره گشته چون غدود مرا
بونصر نصیرای بدخشانی (از آنندراج).
، نوعی سنگ شبیه به غده های گوشت. رجوع به الجماهر بیرونی ص 84 شود
لغت نامه دهخدا
(زَ نَ)
دارو در کرانۀ دهان کسی ریختن. (منتهی الارب). لدّ. رجوع به لدّ شود
لغت نامه دهخدا
(لُ)
جمع واژۀ لغد. (دزی)
لغت نامه دهخدا
برگرفته از غده در فارسی گرده گوشت چیزی است مانند گوشت که در میان گوشت است و آن را نمی خورند و دور اندازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لدود
تصویر لدود
دارو که در کرانه های دهان ریزند، دشمن سر سخت، درد گلو
فرهنگ لغت هوشیار