جدول جو
جدول جو

معنی لغاثین - جستجوی لغت در جدول جو

لغاثین
(لَ)
جمع واژۀ لغثون. (منتهی الارب). رجوع به لغثون شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لاچین
تصویر لاچین
(دخترانه)
عقاب، شاهین، شاهین شکاری
فرهنگ نامهای ایرانی
از شاخه های زبان های هند و اروپایی که تا قرون اخیر زبان علمی و کلیسایی در کشورهای اروپای غربی بود، الفبای این زبان که از الفبای یونانی باختری گرفته شده و بعدها اساس و بنیان الفباهای اروپای غربی قرار گرفت، ویژگی آنچه از زبان و فرهنگ روم باستان گرفته شده است
فرهنگ فارسی عمید
(یَ)
لوکیانوس. بزرگترین سوفسطائی یونانی به شمار است و او را ولتر عهدقدیم گفته اند، در سال 125 میلادی در ساموسات واقع در ساحل فرات در شمال شرقی انطاکیه از پدر و مادری فقیر به جهان آمد و پس از آموختن زبان یونانی در انطاکیه نطاق محکمۀ عدلیه گشت و سپس معلم فن فصاحت و بلاغت شدو با این سمت به مسافرتهای بسیار در آسیای صغیر و یونان و مقدونیه و ایتالیا و گالیا پرداخت و نطقهایی در موقع جشنهای عمومی کرد. وی را در فن فصاحت و بلاغت و تاریخ تألیفات عدیده است و هم از تألیفات او کتابی است که پس از خاتمۀ جنگ رومیان با اشکانیان بسال 165 میلادی نوشته است و در آن بر کسانی که خواسته اند، چون هرودوت و لوسیدید وقایع این جنگ را بنگارند اما نتوانسته اند، تاخته است. (ایران باستان ج 3 ص 2181)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان امیری بخش لاریجان شهرستان آمل واقع در 21 هزارگزی شمال خاوری رینه دارای 35 تن سکنه، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
لاطین، لاتن
لغت نامه دهخدا
ظاهراً نام محلی است، لکن این بیت در فهرست شاهنامۀ ولف در لاچین و گردکوه نیست:
هزاران سواران ایران گروه
ز لاچین دلیران ابر گرد کوه،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
امیر سیف الدین محمود شمسی، پدر امیرخسرو دهلوی مشهورترین شاعر فارسی زبان هندوستان، لاچین از ترکان ختائی ترکستان بود و در استیلای مغول از بلخ به هند رفت و در خدمت شمس الدین التتمش درآمد و به امیر سیف الدین محمود شمسی مشهور گردید، و به سال 658 هجری قمری وفات یافت، (تاریخ مغول ص 546)
غلام ملک اشرف پسر تیمورتاش بن چوپان، از امرای قرن هشتم، رجوع به ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 179 و حبیب السیر ج 2 ص 86 شود
لغت نامه دهخدا
در ترکی شاهین شکاری را گویند، (غیاث)، نامی از نامهای مردان و به معنی بنده ظاهراً از مجعولات شعوری است
لغت نامه دهخدا
نام رودی به باختر ایران، خط سرحدی ایران و عراق از آن گذرد
لغت نامه دهخدا
(ضَ یِ)
جمع واژۀ ضغینه: فرستاد تا بیاموزند شیوۀ عفو هنگام قدرت و طریقۀ حلم و اغماض با کثرت ضغاین... (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
سردار ایرانی که از گزنفون شکست خورد، (ایران باستان ج 2 ص 91)، سردار سپاه ایران درجنگ با سردار ’سدمونی’، (ایران باستان ج 2 ص 1104)
لغت نامه دهخدا
املائی است از قالی و قالین که از گستردنی هاست: جائی که حمیدخان نشسته بود غالینهای رنگارنگ و بساطهای ملون انداخته بودند، (تاریخ شاهی ص 7)، و رجوع به غالی و قالی و قالین شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
جمع واژۀ لغنون. (منتهی الارب). رجوع به لغنون شود
لغت نامه دهخدا
(لُ ثی ی)
منسوب به لهاث. مردی که بر روی او خالهای سرخ بسیار باشد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حَرْ را)
جمع واژۀ حرّاث
لغت نامه دهخدا
(ثَ)
سی
لغت نامه دهخدا
(لَ)
جایگاهی است به سمرقند و کوی نمدگرانش خوانند. (معجم البلدان). منسوب بدان را لبادی گویند. (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
جمع واژۀ لغدود. (منتهی الارب). رجوع به لغدود شود
لغت نامه دهخدا
(لِ نَ)
تثنیۀ لسان، زبان فارسی و عربی.
- ذواللسانین، دوزبان. آنکه به دو زبان سخن تواند گفت. آنکه به تازی و پارسی سخن تواند کرد. رجوع به ذواللسانین شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ثلاثین
تصویر ثلاثین
سی 30 سی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لسانین
تصویر لسانین
دو زبان، پارسی و تازی تشنیه لسان. دوزبان، فارسی و عربی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغانیدن
تصویر لغانیدن
لق کردن شل و نااستوار و جنبان ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغاندن
تصویر لغاندن
لق کردن شل و نااستوار و جنبان ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لغوی در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : جمیع این نصوص متقدمه منقوله ازثقات لغویین و مورخین صریح است در اینکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضغاین
تصویر ضغاین
جمع ضغینه کینه ها
فرهنگ لغت هوشیار
غالی قالین قالی بنگرید به قالی قالی: جایی که حمید خان نشسته بود غالیهای رنگارنگ و بساطهای ملون انداخته بودند
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی شاهین از مرغان شکاری، نامی برای مردان شاهین شکاری، نامی از نامهای مردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلاثین
تصویر ثلاثین
((ثَ))
سی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغایت
تصویر لغایت
((لِ یَ))
تا پایان تاریخی معین، مثل لغایت سال 80
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاتین
تصویر لاتین
از زبان های هند و اروپایی، زبان باستانی مردم ایتالیا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاچین
تصویر لاچین
شاهین شکاری، نامی از نام های مردان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغایت
تصویر لغایت
تا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آغازین
تصویر آغازین
اوریجینال، مقدماتی، اصلی، ابتدایی، اولین
فرهنگ واژه فارسی سره
ابتدایی، ازلی، اولین، اولیه، بدوی، مقدماتی، نخستین
متضاد: انتهایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد