جدول جو
جدول جو

معنی لعموظ - جستجوی لغت در جدول جو

لعموظ
(لُ)
آزمند و آرزومند گوشت. لعمظ. لعموظه. (منتهی الارب). حریص. ج، لعامظه. (مهذب الاسماء) ، ناخوانده در مهمانی آینده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
لعموظ
آزمند، سربار انگل، کردی خوردی
تصویری از لعموظ
تصویر لعموظ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لُ ظَ)
آزمند و آرزومند گوشت. لعمظ. لعموظ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
بدخو. (منتهی الارب). کج خلق. (ناظم الاطباء). سی ءالخلق. (ذیل اقرب الموارد از لسان)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
مرد لافی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ رَ جَ)
گوشت به دندان برکندن از استخوان. لعمظه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ مَ)
آزمند و آرزومند گوشت. لعموظ. لعموظه. (منتهی الارب). ج، لعامظه، لعامیظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از لعماظ
تصویر لعماظ
مرد لافی
فرهنگ لغت هوشیار