سپیدی لب زیرین اسب. لمظ، سپیدی هر دو لب، سپیدی یکی از دو لب، نکته ای سیاه در دل، نکته ای از سپیدی دل. (از لغات ضدّ). و فی حدیث علی علیه السلام: و الایمان یبدو لمظهٌ فی القلب کلما ازداد الایمان ازدادت اللمظه، اندک از روغن که به انگشت برداشته شود، اندکی سپیدی در دست اسب یا در پای آن بر مویهای گرداگرد سم. (منتهی الارب)
سپیدی لب زیرین اسب. لَمَظ، سپیدی هر دو لب، سپیدی یکی از دو لب، نکته ای سیاه در دل، نکته ای از سپیدی دل. (از لغات ضدّ). و فی حدیث علی علیه السلام: و الایمان یبدو لُمظهٌ فی القلب کلما ازداد الایمان ازدادت اللمظه، اندک از روغن که به انگشت برداشته شود، اندکی سپیدی در دست اسب یا در پای آن بر مویهای گرداگرد سم. (منتهی الارب)