جدول جو
جدول جو

معنی لعلعه - جستجوی لغت در جدول جو

لعلعه
(سَ)
شکستن استخوان و مانند آن. (منتهی الارب) (تاج المصادر) ، درخشیدن سراب، اندوهمند شدن از گرسنگی، طپیدن و بی آرامی کردن از هر چیزی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ عَلْ لَ عَ)
درخت پریشان شاخ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(لَ عَ)
نان گاورس. حشر. (منتهی الارب). نان گاورسین. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی). سوزنی در قافیۀ منیه و عطیه وقضیه، لعیه آورده است:
حدیث حسب حال خویش گویم
صواب آید ندانم یا خطیه
نه گندم دارم از بهر کلیچه
نه ارزن دارم از بهر لعیه
از آن سیم و زر و غله چه گویی
نصیب سوزنی هل من بقیه.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(لُ عَ)
کاسنی، ارزانی سال، این جهان بدان جهت که زودتر رود و زایل شود، یک آشام شراب، گیاه سبک ستورچریده باشد یا نه. و فی الحدیث: او جدتم یا معشرالانصار علی لعاعه من الدنیا اعطیتها المؤلفه قلوبهم. (؟) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَعْ عا عَ)
آنکه به تکلف الحان آرد با نادرستی و به غیر صواب و قیل من غیر صوت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ لَ)
کوهی است. (منتهی الارب). کوهی است و بدان جا جنگی بوده است. (معجم البلدان) ، موضعی و آبی در بادیه. (منتهی الارب). آبی است در بادیه و گویند منزلی است میان بصره و کوفه: عرنی، تا عین جمل سی میل و تا صیدسی میل و تا اخادید سی میل و تا اقر سی میل و تا سلمان بیست میل و تا لعلع بیست میل است و تا بارق بیست میل و تا مسجد سعد چهل میل و تا مغیثه سی میل و تاعذیب بیست وچهار میل و تا قادسیه شش میل و تا کوفه چهل وپنج میل است. (از معجم البلدان). و رجوع به عقدالفرید ج 1 ص 274 و ج 6 ص 64 و المعرب جوالیقی ص 132 شود
لغت نامه دهخدا
کاسنی از گیاهان، جهان، فراوانی، فرا خسالی، آشام هفت بیر و نخوان درخنیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعیعه
تصویر لعیعه
نان گاورس نان گاورس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعلع
تصویر لعلع
گرگ، آبسار
فرهنگ لغت هوشیار