جدول جو
جدول جو

معنی لعذمی - جستجوی لغت در جدول جو

لعذمی
(لَ ذَ می ی)
حریص. آزمند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ ذَ می ی)
حریص. کسی که هرچه بیابد بخورد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
درنگ کردن و توقف ورزیدن، سپسایگی رفتن، تأمل کردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان چارکی بخش لنگۀ شهرستان لار، واقع در 99هزارگزی شمال باختری لنگه و دامنۀ شمالی کوه حمر. گرمسیر، مرطوب و مالاریائی و دارای 117 تن سکنه. آب آن از چاه و باران. محصول آنجا غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(لَ ذَ می ی)
بسیارخوار. (منتهی الارب). اکول
لغت نامه دهخدا