اللظی، جهنم. دوزخ. (منتهی الارب). نامی است دوزخ را. (مهذب الاسماء). طبقه ای از طبقات دوزخ. نام درکه ای در دوزخ. (ترجمان القرآن جرجانی). طبقۀ پنجم از دوزخ و نام هفت طبقۀ آن بدین شرح است: جحیم، جهنم، سقر، سعیر، لظی، هاویه، حطمه. (قصص الانبیاء ص 7) : از آن دروغ که گفتم کز آل سامانم از آل سامان کس نیست در لظی یارم. سوزنی. ، ذولظی، موضعی است در شعر هذیل. (از معجم البلدان)
اَللظی، جهنم. دوزخ. (منتهی الارب). نامی است دوزخ را. (مهذب الاسماء). طبقه ای از طبقات دوزخ. نام درکه ای در دوزخ. (ترجمان القرآن جرجانی). طبقۀ پنجم از دوزخ و نام هفت طبقۀ آن بدین شرح است: جحیم، جهنم، سقر، سعیر، لظی، هاویه، حطمه. (قصص الانبیاء ص 7) : از آن دروغ که گفتم کز آل سامانم از آل سامان کس نیست در لظی یارم. سوزنی. ، ذولظی، موضعی است در شعر هذیل. (از معجم البلدان)
ستمگاه خانه ستم سرای ظالم (غالبا به شهر ها یا جاها یی که مردم یا فرمانروایان آن ستمگرند اطلاق شود) : (چون زدار الظلم شروان ناتوانیش یافتی شربت عدلش مصفا داری احسنت ای ملک) (خاقانی)
ستمگاه خانه ستم سرای ظالم (غالبا به شهر ها یا جاها یی که مردم یا فرمانروایان آن ستمگرند اطلاق شود) : (چون زدار الظلم شروان ناتوانیش یافتی شربت عدلش مصفا داری احسنت ای ملک) (خاقانی)
مفرد مذکر غایب از مصدر استغلاظ دانه برآورد خوشه 0 دربیت زیر ماخوذ است از آیه 29 سوره 48 فتح: (کزرع اخرج شطاه فازره فاستغلظ فاستوی علی سوقه) (چون کشتی که برآورد سبزه نورسته نازکش را پس قوی گرداند آنرا پس ستبرشد پس ایستاد برسافهایش) : (که بپرورد اصل ما را ذوالعطا تا درخت استغلظ آمد واستوی) (مثنوی)
مفرد مذکر غایب از مصدر استغلاظ دانه برآورد خوشه 0 دربیت زیر ماخوذ است از آیه 29 سوره 48 فتح: (کزرع اخرج شطاه فازره فاستغلظ فاستوی علی سوقه) (چون کشتی که برآورد سبزه نورسته نازکش را پس قوی گرداند آنرا پس ستبرشد پس ایستاد برسافهایش) : (که بپرورد اصل ما را ذوالعطا تا درخت استغلظ آمد واستوی) (مثنوی)