جدول جو
جدول جو

معنی لطیف - جستجوی لغت در جدول جو

لطیف
(پسرانه)
نرم و خوشایند
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
فرهنگ نامهای ایرانی
لطیف
نرم و نازک، مهربان، خوش خو، خوش اندام، زیبا و ظریف، از نام های باری تعالی، کنایه از سنجیده و دقیق، مقابل کثیف، در فلسفه غیرمادی
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
فرهنگ فارسی عمید
لطیف
(لَ)
لطیف الدین سنجری، متخلص به لطیف. از مردم مراغه است و این رباعی او راست:
گوئی که بگو چگونه اشکت خون شد
چون نیست دلی باتو چه گویم چون شد
در دیدۀ من خیال رخسار تو بود
اشکم چو گذر کرد بر آن گلگون شد.
(قاموس الاعلام ترکی).
رجوع به لطیف الدین زکی مراغه ای شود
لغت نامه دهخدا
لطیف
(لَ)
دهی از دهستان جلگه افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان، واقع در هفت هزارگزی جنوب باختری قصبۀ اسدآباد و پنج هزارگزی باختر شوسۀ اسدآباد به کنگاور. جلگه، سردسیر، مالاریائی و دارای 84 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، لبنیات، حبوبات و صیفی. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم و گلیم بافی و راه آن مالرو است و در فصل خشکی اتومبیل بدانجا توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
لطیف
باریک، نازک، نیکو، ریزه
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
فرهنگ لغت هوشیار
لطیف
((لَ))
نرم و نازک، نیکو، نغز
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
فرهنگ فارسی معین
لطیف
نرم
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
فرهنگ واژه فارسی سره
لطیف
ظریف، نازک، ترد، شکننده، زیبا، گل اندام، گل پیکر، نازک اندام، نازک بدن، نازک تن، شیرین، نغز، ریز، ریزه، سبک
متضاد: زمخت، ضخیم، کلفت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
لطیف
لطيفٍ
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به عربی
لطیف
Mushy
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به انگلیسی
لطیف
pâteux
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به فرانسوی
لطیف
laini
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به سواحیلی
لطیف
نرم
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به اردو
لطیف
নরম
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به بنگالی
لطیف
อ่อนนุ่ม
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به تایلندی
لطیف
糊状的
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به چینی
لطیف
yumuşak
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
لطیف
やわらかい
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به ژاپنی
لطیف
רַך
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به عبری
لطیف
lembek
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
لطیف
नरम
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به هندی
لطیف
molle
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
لطیف
blando
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
لطیف
papperig
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به هلندی
لطیف
м'який
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به اوکراینی
لطیف
мягкий
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به روسی
لطیف
miękki
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به لهستانی
لطیف
matschig
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به آلمانی
لطیف
mole
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به پرتغالی
لطیف
부드러운
تصویری از لطیف
تصویر لطیف
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
(دخترانه)
مؤنث لطیف
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
سخن نیکو و پسندیده که باعث شادی و انبساط می شود، در فلسفه لطیف، کنایه از نکتۀ نغز، کنایه از امر بسیار دقیق که قابل درک است و قابل بیان نیست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لطیفی
تصویر لطیفی
در تازی نیامده: تنکی
فرهنگ لغت هوشیار
مونث لطیف: و سخن نیکو سخن نغز بزله مونث لطیف: اقوال لطیفه اشارات لطیفه، گفتاری نغز مطلبی باریک و نیکو نکته: وشیث علیه السلام آن صحیفه را که متضمن سی لطیفه بود نگاه میداشت، بذله شوخی: سبک بدره زر در پیش روح افزا نهادند و بلطیفه سمک گفت که در خانه مطربان زربحساب خرج کنیم، نکته باریک دقیقه: لطیفه ایست در آن لب که هیچ نتوان گفت اگر دلم دهدی خلق را نمایم آن. (فرخی. عبد. 301)، اشارت دقیقی که از آن معنیی در ذهن خطور کند که آنرا نتوان تعبیر کرد جمع لطائف (لطایف)، یا لطیفه انسانی (انسانیه)، نفس ناطقه، دل روح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لطیفه
تصویر لطیفه
((لَ فَ یا فِ))
هر چیز نیکو، حکایت نغز و معنی دار، بذله، شوخی
فرهنگ فارسی معین