جدول جو
جدول جو

معنی لطفا - جستجوی لغت در جدول جو

لطفا
از روی لطف، بلطف، به مهر از روی لطف و مرحمت مقابل عنفا، بمیامن شهامت و دها و محاسن حصافت رای انور خدایگانی لطفا و عنفا سر برخط انقیاد نهاده
فرهنگ لغت هوشیار
لطفا
خواهشمندم، خواهشمند است
تصویری از لطفا
تصویر لطفا
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اطفا
تصویر اطفا
خاموش کردن، فرونشاندن آتش
فرهنگ فارسی عمید
(لِ)
جمع واژۀ لطیف:
جرعه ای بر روی خوبان لطاف
تا چگونه باشد آن را واق صاف.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(اِ)
اطفاء. رجوع به اطفاء شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی از دهستان بیونیچ بخش کرند شهرستان شاه آباد. واقع در 14هزارگزی شمال کرند و 3هزارگزی ده جامی. دشت، سردسیر و دارای 40 تن سکنه. آب آن از چشمه و زه آب رود خانه محلی. محصول آنجا غلات دیم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لَ طَ فَ)
هدیه. یقال: جاء لنا لطفه من فلان. (منتهی الارب). ارمغان. پیشکشی
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نیکویی کننده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(نِقْ قَ / قِ زَ دَ)
از روی لطف. به لطف
لغت نامه دهخدا
(لُ)
شیرازی. از مجردان زمان و از سیاحان اوان خود بوده و سیاحت ممالک ایران و هندوستان کرده و در هندوستان وفات یافته. این رباعی از اوست:
شد عارف و عامی همه را عار از من
بدنامی بت پرست و دیندار از من
بیقدری سبحه ننگ زنار از من
هفتادودو ملتند بیزار از من.
(ریاض العارفین ص 231)
نوائی. او را دیوانی است به ترکی
لغت نامه دهخدا
خیری، علقم، حنظل، قثاءالحمار، قنطوریون، داروئی است که آن را قنطوریون خوانند، خوردن آن زنان را بچۀ مرده از شکم برآرد و بعضی گویند نوعی از حی العالم است، (برهان)، به عبرانی حی العالم است ونزد بعضی قنطوریون صغیر است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، صاحب منهاج گوید: قنطوریون باریک است، صاحب جامع گوید: نوعی از حی العالم است که آن را آذان القیث گویند، (اختیارات بدیعی)، حی العالم، (تذکرۀ ضریر انطاکی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لطفه
تصویر لطفه
ارمغان
فرهنگ لغت هوشیار
سریانی تازی گشته لوف: پیلگوش صبا انگیخته هر سو خروشی زده بر گاو چشمی پیلگوشی (نظامی) گل گندم، ابرگیاهی یالوفای مصری. ابر گیاهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لطعا
تصویر لطعا
مونث الطع زن لاغر
فرهنگ لغت هوشیار
اطفا آتش، فرو نشاندن آن تا سرد شود، فرو نشاندن، خاموش کردن، فرو نشاندن خاموش کردن، فروکشتن آتش و چراغ: اطفا نایره شهوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لطفان
تصویر لطفان
بخشنده نیکوکار یانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لطفاً
تصویر لطفاً
((لُ فَ نْ))
از روی لطف، از روی مهربانی
فرهنگ فارسی معین
خاموش کردن، خاموشی، فروکشی، فرونشاندن، فرونشانی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از لطفا درخواست دادن
تصویر لطفا درخواست دادن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لطفا درخواست دادن
تصویر لطفا درخواست دادن
s'il vous plaît
دیکشنری فارسی به فرانسوی
چوب تک شاخه یا چند شاخه ای که در خرمن کوبی جهت جدا کردن کاه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از لطفا درخواست دادن
تصویر لطفا درخواست دادن
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از لطفا درخواست دادن
تصویر لطفا درخواست دادن
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از لطفا درخواست دادن
تصویر لطفا درخواست دادن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لطفا درخواست دادن
تصویر لطفا درخواست دادن
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لطفا درخواست دادن
تصویر لطفا درخواست دادن
будь ласка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لطفا درخواست دادن
تصویر لطفا درخواست دادن
пожалуйста
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لطفا درخواست دادن
تصویر لطفا درخواست دادن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لطفا درخواست دادن
تصویر لطفا درخواست دادن
お願いします
دیکشنری فارسی به ژاپنی