زمین، جای، پیشانی، میانۀ پیشانی، دزدان که نزدیک باشند از تو. (منتهی الارب). اللصوص یکونون بالقرب منک. (اقرب الموارد) ، گرانی. یقال: القی بلطاته، ای بثقله. (منتهی الارب) ، دائرهاللطاه، گردش موی که بر پیشانی اسب و جز آن باشد. (منتهی الارب). لطاط
زمین، جای، پیشانی، میانۀ پیشانی، دزدان که نزدیک باشند از تو. (منتهی الارب). اللصوص یکونون بالقرب منک. (اقرب الموارد) ، گرانی. یقال: القی بلطاته، ای بثقله. (منتهی الارب) ، دائرهاللطاه، گردش موی که بر پیشانی اسب و جز آن باشد. (منتهی الارب). لطاط