جدول جو
جدول جو

معنی لصلص - جستجوی لغت در جدول جو

لصلص
(زِ)
دزدیدن. (دزی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لصوص
تصویر لصوص
دزدان، آنکه مال دیگران را بی خبر و پنهانی ببرد، آنکه چیزی از دیگران بدزدد
فرهنگ فارسی عمید
(زَ هََ)
جنبانیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
جمع واژۀ لص. (منتهی الارب).
- اشعاراللصوص، اشعار دزدان شاعر عرب چون شنفری و غیره.
- قصراللصوص، بقایای قصری به کنگاور. رجوع به مدخل قصراللصوص شود
لغت نامه دهخدا
(زَ زَ هََ)
لصوصه. لصوصیه. لصص. لصاص. دزدیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(زَ قَ لَ)
دزدیدن. لصص. لصوص. لصوصه. لصوصیه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(زَ وَ)
لصاص. لصوص. لصوصه. لصوصیه. دزدیدن، با هم نزدیک شدن هر دو دوش. (منتهی الارب). شانه ها به هم نزدیک شدن. (منتخب اللغات) ، قریب و متصل گردیدن دندان با هم. (منتهی الارب). دندانها به هم نزدیک شدن. (منتخب اللغات) ، منضم گشتن دو آرنج اسب در بر سوی سینه یا بر سینه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لصلصه
تصویر لصلصه
جنباندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لصوص
تصویر لصوص
جمع لص، دزدان، دزدیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لصاص
تصویر لصاص
دزیدن
فرهنگ لغت هوشیار