جدول جو
جدول جو

معنی لصاقه - جستجوی لغت در جدول جو

لصاقه
(لَصْ صا قَ)
تأنیث لصاق. (دزی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صُ قَ)
آبی که در جائی دیر مانده و ستوران بر وی گذشته و آمد و شد کرده باشند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
نام گیاهی است. (از کازیمیرسکی)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
چسبندگی
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ قَ)
لزقه. (دزی)
لغت نامه دهخدا
(قَ / قِ)
لاغه. تنگ. عدل. لنگه. تا. تابار. یکی از دو قسمت بار اشتر یا خر، یک لاقه انگور یک لاقه برنج و غیره
لغت نامه دهخدا
(لَزْ زا قَ)
چسبنده: فانها صمغه لزاقه (صمغ الانزروت). (ابن البیطار)
لغت نامه دهخدا
(بُ قَ)
بصاق. موضعی است نزدیک مکه. (ناظم الاطباء). موضعی است نزدیک مکه و آنرا بصاق بدون تا هم گویند. (آنندراج) (منتهی الارب). و رجوع به بصاق شود
لغت نامه دهخدا
(لَصْ صا)
نیک چسبنده. (دزی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صلاقه
تصویر صلاقه
آب مانده مانداب
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسی لاغه لنگه لنگه بار تنگ لنگه عدل: یک لاغه انگور یک لاغه برنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لصاه
تصویر لصاه
آک آهوک (عیب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیاقه
تصویر لیاقه
لیاقت در فارسی: آتاوی شایندگی ارزانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لواقه
تصویر لواقه
نیاز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزاقه
تصویر لزاقه
لزاقت در فارسی: چسبندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لباقه
تصویر لباقه
لباقت درفارسی: زیرک شدن، چربزبانی، شادابی خوشگلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاقه
تصویر لاقه
((قِ یا قَ))
تنگ، عدل، لنگه
فرهنگ فارسی معین