جدول جو
جدول جو

معنی لسینگ - جستجوی لغت در جدول جو

لسینگ
(لِ)
گتلد افرائیم. نویسندۀ آلمانی. مولد کامنتس (ساکس) (1729- 1781 میلادی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لسین
تصویر لسین
فصیح، زبان آور، برای مثال تا سلیمان لسین معنوی / درنیاید، برنخیزد این دوی (مولوی - ۳۳۱)
فرهنگ فارسی عمید
(تْ)
سلسله ای از فرمانروایان چین که در سالهای 1644- 1911 میلادی حکومت داشته اند
لغت نامه دهخدا
زباندان زبان دان فصیح: تا سلیمان لسین معنوی در نیاید برنخیزد این دوی. (مثنوی. نیک. 458: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لسین
تصویر لسین
((لَ س))
زبان آور، فصیح
فرهنگ فارسی معین
از خاندان ساکن نمارستاق نور، سنگدان پرنده
فرهنگ گویش مازندرانی
سنگدان مرغ
فرهنگ گویش مازندرانی
عدم رشد طبیعی، به رشد طبیعی نرسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
در عرف منطقه یک چهارم مجموع گوشت گاو را گویند، از پاشنه ی پا تا لگن خاصره
فرهنگ گویش مازندرانی