جدول جو
جدول جو

معنی لستر - جستجوی لغت در جدول جو

لستر
آهسته تر، یواش تر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نستر
تصویر نستر
(دخترانه)
نام راهبی همزمان با انوشیروان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از استر
تصویر استر
(دخترانه)
ستاره، همسر یهودی خشایارشا پادشاه هخامنشی و برادرزاده مردخای
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نستر
تصویر نستر
نسترن، نام درختچه و گلی خوش بو به رنگ سرخ یا سفید، کوچک تر از گل سرخ که در هر شاخه اش چندین گل شکفته می شود، ترن، نسترون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بستر
تصویر بستر
رختخواب گسترده شده، تشک، توشک
بستر رود: جایی که رود از آن می گذرد، رودخانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لنتر
تصویر لنتر
چراغ پیه سوز یا روغن سوزی که با زنجیر از سقف آویزان می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گستر
تصویر گستر
گستردن، پسوند متصل به واژه به معنای گسترنده مثلاً دادگستر، سایه گستر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیتر
تصویر لیتر
واحد اندازه گیری حجم مایعات، معادل ۱۰۰۰ سانتی متر مکعب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آستر
تصویر آستر
مقابل رویه، پارچه ای که زیر لباس یا پارچۀ دیگر می دوزند، قسمت زیرین هر چیز که معمولاً از جنس ارزان تر است
آن طرف تر، برای مثال به مرد آیم و زآستر نگذرم / نخواهم که رنج آید از لشکرم (فردوسی - ۶/۵۲۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لمتر
تصویر لمتر
فربه، پرگوشت، قوی هیکل، گنده، ناهموار، بی رگ، تنبل، برای مثال گر ضریری لمتر است و تیز خشم / گوشت پاره اش دان که او را نیست چشم (مولوی - ۲۱۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پستر
تصویر پستر
پوستر، آگهی، آگهی که در جایی بچسبانند، آگهی چسبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استر
تصویر استر
ماده ای چرب که از ترکیب یک الکل و یک اسید آلی به دست می آید و در ساختن مواد منفجره و خوش بو کردن بعضی مواد به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستر
تصویر دستر
دستره، اره دستی، ارۀ کوچک، داس کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کستر
تصویر کستر
نوعی خار که برای سوزاندن به کار می رود، خار سیاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستر
تصویر مستر
پوشیده شده، پنهان شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مستر
تصویر مستر
پوشاننده، پنهان کننده
فرهنگ فارسی عمید
(اُ تِ)
شمالی ترین ایالت از ایالات ایرلند قدیم، از سال 1920 میلادی قسمت شرقی آن با مساحت 13564 هزار گز مربع و با سکنۀ 1370000 تن ایرلند شمالی را تشکیل داد، پایتخت آن بلفاست و با انگلستان متحد است. اما سه ناحیۀ غربی و جنوبی آن که عبارت بودند از دنه گال، کاوان و موناگان به جمهوری ایرلند پیوستند. مساحت آن 8012 هزار گز مربع و سکنۀ آن 253000 تن است
نام دورودخانه است در ساکس (آلمان) ، اولی الستر سفید که به سال میریزد و لایپزیک رامشروب میکند، طول آن 195 هزار گز است. دومی السترسیاه بطول 175 هزار گز که به رود خانه الب می پیوندد
لغت نامه دهخدا
شهر لیکاونیه است که به مسافت 24 میل به طرف جنوب ایقونیه واقع شده و الحال او را ذوالدرا مینامند. پولس دو مرتبه بدانجا رفت اولا با برنابا (1ع 14:) در وقتی که اهالی آنجا پولس را هرمس خواندند و سپس وی را سنگسار کردند. ثانیاً باسیلاس بدانجا رفت (1 ع 16:) و احتمال قوی میرود که تیموتاوس در آنجا مولود گشت (1 ع 16:1 مقابل 2 تیمو 3:11.) (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
زبانی غیر معمول که دوکس باهم قرار داده باشند که بدان سخن گویند تا دیگران ازآن چیزی نفهمند زبان شکسته: مردم استراباد بدو زبان سخن گویند: یکی به لوترا (ی) استرابادی ودیگری بپارسی کردانی
فرهنگ لغت هوشیار
واحد حجم و اندازه گرفتن مایعات و آن معادل هزار گرم آب خالص، چهار درجه حرارت است و هم معادل است با 3 گرم مکعب و نصف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوستر
تصویر لوستر
چراغ آویز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لنتر
تصویر لنتر
چراغ پایه دار
فرهنگ لغت هوشیار
لیسیدن: توضیح شاهدی که برای لشتن درستون دوم همین صفحه آمده در آنندراج و لغت نامه برای لستن هم ضبط شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لمتر
تصویر لمتر
مردم کاهل و بی رگ، فربه و قوی و گنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستر
تصویر مستر
پوشش پوشنده پوشیده پوشیده شده پنهان گشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گستر
تصویر گستر
پهن کننده، افرازنده، سایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بستر
تصویر بستر
رختخواب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستر
تصویر دستر
داس کوچک دندانه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آستر
تصویر آستر
لای زیرین جامه، لائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خستر
تصویر خستر
جانور موذی مانند مار عقرب زنبور و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
نسترن: عیسی خلال کرده ازخارهای گلبن ادریس سبحه کرده ارغنچه های نستر. (خاقانی. سج. 193)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پستر
تصویر پستر
آگهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استر
تصویر استر
((اَ تَ))
قاطر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آستر
تصویر آستر
آن سوی تر، زاستر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استر
تصویر استر
قاطر
فرهنگ واژه فارسی سره