جدول جو
جدول جو

معنی لزیجه - جستجوی لغت در جدول جو

لزیجه
(لَ جَ)
مرد ملازم که از جای نرود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ جَ / جِ)
بزغاله. (شرفنامۀ منیری). بزیچه. رجوع به بزیچه شود
لغت نامه دهخدا
(زَ جَ)
شتر مادۀ سریع تیزرفتار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(لِ نَ)
نام جزیره ای در دریای آدریاتیک. دارای 288 هزار گزمربع مساحت و 13000 تن سکنه. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(یَ جَ)
جمع واژۀ زیج. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به زیج شود
لغت نامه دهخدا
(لَ زِ جَ)
تأنیث لزج: اخلاط لزجه. رطوبات لزجه. ارض ٌ لزجه، زمین خازه. (مهذب الاسماء) ، لزجه. رجوع به لزجه شود
لغت نامه دهخدا
(لَ جَ)
رجل لزجهٌ، مرد لازم گیرنده که از جای نرود. لزجه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لزوجه
تصویر لزوجه
لزوجت در فارسی: چسبندگی
فرهنگ لغت هوشیار