جدول جو
جدول جو

معنی لزاقه - جستجوی لغت در جدول جو

لزاقه
(لَزْ زا قَ)
چسبنده: فانها صمغه لزاقه (صمغ الانزروت). (ابن البیطار)
لغت نامه دهخدا
لزاقه
لزاقت در فارسی: چسبندگی
تصویری از لزاقه
تصویر لزاقه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ / قِ)
لاغه. تنگ. عدل. لنگه. تا. تابار. یکی از دو قسمت بار اشتر یا خر، یک لاقه انگور یک لاقه برنج و غیره
لغت نامه دهخدا
(زَلْ لا قَ)
زمینی به اندلس نزدیک قرطبه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(لِ قَ)
چسبندگی
لغت نامه دهخدا
(زُ)
لزام. رجوع به لزام شود
لغت نامه دهخدا
(لَصْ صا قَ)
تأنیث لصاق. (دزی)
لغت نامه دهخدا
(زِ قَ)
تأنیث لازق. هر چیز که چسبنده باشد مثل سریش. (غیاث)
لغت نامه دهخدا
(عَزْ زا قَ)
سرین. (منتهی الارب). است. (اقرب الموارد) ، حلقۀ دبر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(زَ قَ)
زمینی است به قرطبه. (منتهی الارب) (آنندراج). و رجوع به معجم البلدان شود، نهری است به واسط. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(زَ قَ)
جای لغزان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، حروف زلاقه عبارت است از: ب، ر، ف، ل، م، ن. (المزهر ص 160، یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(حَ قَ)
گروه. جماعت
لغت نامه دهخدا
(بَزْ زا قَ)
نام قسمی مار است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لیاقه
تصویر لیاقه
لیاقت در فارسی: آتاوی شایندگی ارزانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لواقه
تصویر لواقه
نیاز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزاقت
تصویر لزاقت
چسبندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لباقه
تصویر لباقه
لباقت درفارسی: زیرک شدن، چربزبانی، شادابی خوشگلی
فرهنگ لغت هوشیار
لازقه در فارسی مونث لازق چسبناک: چسبنده مونث لازق هر چیز که چسبنده باشد (مانند سریش)
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسی لاغه لنگه لنگه بار تنگ لنگه عدل: یک لاغه انگور یک لاغه برنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزاق
تصویر لزاق
چسب، گای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزاقت
تصویر لزاقت
((لِ قَ))
چسبندگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لاقه
تصویر لاقه
((قِ یا قَ))
تنگ، عدل، لنگه
فرهنگ فارسی معین