- لدغه
- نیش زدن مار: مار کژدم نیش زدن (مار و کژدم جز آنها) گزیدن: و بدانکه هر جا گل است خار است... و آنجا که در شاهوار است نهنگ مردم خوار است و لذت عیش دنیا را لدغه اجل در پس است
معنی لدغه - جستجوی لغت در جدول جو
- لدغه
- نیش، گزش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زردابه دوزخیان گل و لای سخت
گیجگاه جای نرم میان دو ابرو و گوش
مونث لادغ گزند رسان
لثغه در فارسی: تک زبانی دهان گرفتن زبان و شکستگی آن بطوری که حرف سین را ثاء یآرا راغین گویند و مانند آن
نیاز
آزارنده: مرد
((لُ غَ یا غِ))
فرهنگ فارسی معین
گرفتن زبان و شکستگی آن به طوری که حرف سین را ثاء یا راء را غین گویند و مانند آن
شکستگی و گرفتگی زبان به طوری که حرف «س» را «ٍث» و «ر» را «غ» تلفظ کنند
بر نام زنی از تیره ی} عجل {که از بسیار گولی نام او بر سر زبان هاست
گزیدن، گزیدن با نیش، نیش زدن
گزیدن
لغت در فارسی یونانی تازی گشته واژه، سخن، فرهنگ، زبان