جدول جو
جدول جو

معنی لدانت - جستجوی لغت در جدول جو

لدانت
(زَ هََ رَ)
لدونت. لینت. نرمی. نرم گردیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اشخاصی غیر از خواهر و برادر که در یک زمان با هم متولد شده و در یک مکان زندگی می کردند، همزادان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سدانت
تصویر سدانت
پرده داری کردن و خدمت کردن در کعبه یا بت خانه، پرده داری و دربانی و خدمت کعبه
فرهنگ فارسی عمید
(سِ نَ)
سدانه. رجوع به سدانه شود
لغت نامه دهخدا
(زُ)
در لجاج خصم را غلبه کردن. (تفسیر ابوالفتوح رازی)
لغت نامه دهخدا
(لَ وَ)
شهری در ساحل جنوبی یونان (ایالت: آکارنانی ا اتوال) کنار تنگۀ لپانت که خلیج پاتراس و خلیج کرنت را بهم پیوندد. دارای 3400 تن سکنه. این شهر رادر قرون وسطی اهمیت بسیار بوده و محارباتی بدانجا میان عثمانیان و ملل مسیحی درگرفته که از آنجمله است جنگ دریایی دون ژان دتریش با ترکان به سال 1571م
لغت نامه دهخدا
(لِ)
ج لدن، تثنیۀ لده. (منتهی الارب) ، از اسماء شمشیر. (المزهر سیوطی ص 243)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
جمع واژۀ لده، همزاد و همسن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سدانت
تصویر سدانت
پرده داری کردن (خانه کعبه یا بتخانه)، پرده داری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لدانه
تصویر لدانه
نرم گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لدادت
تصویر لدادت
در لجاج خصم را غلبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لده، همزادان همسالان جمع لده (کسی - بجز برادر و خواهر - که با شخص در یک زمان زاده شده و در یک مسکن بزرگ گردیده و هم شان او باشد همزادان همسنان: و باز جماعتی که خویشتن در محل لدات دارند اگر اندک نخوتی و تمردی اظهار کنند... در تقدیم و تعریک ایشان آن مبالغت رود که عزت و هیبت پادشاهی اقتضاکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سدانت
تصویر سدانت
((سَ نَ))
پرده داری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لدادت
تصویر لدادت
((لِ دَ))
در لجاج بر خصم غلبه کردن
فرهنگ فارسی معین
پرده داری، حاجبی، حجابت
فرهنگ واژه مترادف متضاد