جدول جو
جدول جو

معنی لخشندگی - جستجوی لغت در جدول جو

لخشندگی
(لَ شَ دَ / دِ)
لغزندگی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درخشندگی
تصویر درخشندگی
درخشان بودن، فروغ و روشنایی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رخشندگی
تصویر رخشندگی
درخشندگی، درخشان بودن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ شَ دَ / دِ)
دهش. بذل. عطا. (ناظم الاطباء). جود. عطا. (از آنندراج). رادی. سخاوت. سخا. کرم. بخشش. (یادداشت مؤلف) :
چنین داد پاسخ که این داستان
شنیدم بسی از لب راستان
که شاپور گرد است با زور پیل
ببخشندگی همچو دریای نیل.
فردوسی.
به بخشندگی شه چو او خود نبود
نیارست گردون سرش را بسود.
فردوسی.
سه دیگر که با گنج خویشی کند
بدینار کوشد که بیشی کند.
فردوسی.
ببخشندگی یاز و دین و خرد
دروغ ایچ تا بر تو برنگذرد.
فردوسی.
خواجه و سید سادات رئیس الرؤسا
همچو خورشید ببخشندگی و رخشانی.
منوچهری.
بزرگی بایدت بخشندگی کن
که دانه تا نیفشانی نروید.
سعدی (گلستان).
از در بخشندگی و بنده نوازی
مرغ هوا را نصیب ماهی دریا.
سعدی.
لغت نامه دهخدا
(رَ شَ دَ / دِ)
حالت رخشنده. صفت رخشنده. روشنی و تاب و ضیا و درخشندگی. (ناظم الاطباء). رخشنده بودن. درخشندگی. روشنی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(لَ دَ / دِ)
لغزیدگی
لغت نامه دهخدا
تصویری از رخشندگی
تصویر رخشندگی
رخشنده بودن درخشندگی روشنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخشندگی
تصویر درخشندگی
تابندگی پرتو افکنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لرزندگی
تصویر لرزندگی
چگونگی و حالت لرزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغزندگی
تصویر لغزندگی
کیفیت لغزنده لغزنده بودن لیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لنگندگی
تصویر لنگندگی
کیفیت و حالت لنگنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درخشندگی
تصویر درخشندگی
((دَ یا دِ رَ شَ دِ))
تابندگی، پرتوافکنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخشودگی
تصویر بخشودگی
معافیت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باشندگی
تصویر باشندگی
مسکونی، مربوط به محل سکونت
فرهنگ واژه فارسی سره
بخشش، بذل، جوانمردی، سخا، سخاوت، کرم
متضاد: بخل، خست
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از لرزندگی
تصویر لرزندگی
Convulsiveness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لغزندگی
تصویر لغزندگی
Slipperiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درخشندگی
تصویر درخشندگی
Brilliance, Luminosity, Luster
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لرزندگی
تصویر لرزندگی
stuipern
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از درخشندگی
تصویر درخشندگی
光辉 , 发光度 , 光泽
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از لرزندگی
تصویر لرزندگی
судоми
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لغزندگی
تصویر لغزندگی
слизькість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از درخشندگی
تصویر درخشندگی
blask, jasność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لغزندگی
تصویر لغزندگی
скользкость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لرزندگی
تصویر لرزندگی
судороги
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لرزندگی
تصویر لرزندگی
skurcze
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از درخشندگی
تصویر درخشندگی
блиск , яскравість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لغزندگی
تصویر لغزندگی
śliskość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لغزندگی
تصویر لغزندگی
Glitschigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لرزندگی
تصویر لرزندگی
Krämpfe
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درخشندگی
تصویر درخشندگی
Brillanz, Helligkeit, Glanz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از درخشندگی
تصویر درخشندگی
блеск , яркость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لرزندگی
تصویر لرزندگی
convulsão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لغزندگی
تصویر لغزندگی
escorregadia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لغزندگی
تصویر لغزندگی
gladheid
دیکشنری فارسی به هلندی