جدول جو
جدول جو

معنی لحظان - جستجوی لغت در جدول جو

لحظان
(زَ لَ)
لحظ. به دنبال چشم نگریستن بسوی چیزی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
لحظان
زیر چشمی نگریستن دزدیده نگریستن
تصویری از لحظان
تصویر لحظان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لحظات
تصویر لحظات
لحظه ها، یک چشم به هم زدن، یک دم ها، جمع واژۀ لحظه
فرهنگ فارسی عمید
(لَحْ حا)
آنکه خطا کند در اعراب و قرائت. آنکه بسیار لحن آرد در کلام. خطاکننده در قرائت. لحانه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
دویدن و شتافتن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ حَ)
جمع واژۀ لحظه
لغت نامه دهخدا
(لَ)
به معنی خوابیده، شهری است حدود یهودا، (صحیفۀ یوشع 15:53) کاندر برآن است که در نزد بیت نعیم نزدیکی جرون واقع است، (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(لُ)
ج لحم. (منتهی الارب) : قال الشیخ نجیب الدین الحبوب اسهل استمراءً و هضماً من اللحمان. (از بحر الجواهر)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نام کوشک نعمان در حیره. (منتهی الارب). ابیض نعمان. قصری که نعمان به حیره داشت. حاتم طائی گوید:
و مازلت اسعی بین خص ّ و داره
و لحیان حتی خفت ان اتنصرا.
(معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(لَحْ)
تثنیۀ لحی. (معجم البلدان ذیل کلمه لحیان)
لغت نامه دهخدا
(لُحْ)
ذولحیان لقب اسد بن عوف است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لِحْ)
پدر بطنی است و هو لحیان بن هذیل بن مدرکه بن الیاس بن مضر. (منتهی الارب). و اسامه بن عمرو الفقیه از نسل اوست. (الاعلام زرکلی ج 3). لحیان از بنی هذیل اند. (تاریخ گزیده ص 126)
لغت نامه دهخدا
(لِحْ)
مغاکی آب دار. یا گوی از آن بنی ابوبکر بن کلاب. (معجم البلدان)
نام دو رودبار است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لحصان
تصویر لحصان
دویدن شتابیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحظات
تصویر لحظات
جمع لحظه، زیر نگاه ها نیسنگ ها لخت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحمان
تصویر لحمان
جمع لحمه، پاره گوشت ها
فرهنگ لغت هوشیار
آب کم، لور کند (لور سیل) آبکند، دراز ریش آب کم، گودالی که سیل کنده باشد، شکلی از 16 شکل رمل باین صورت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحان
تصویر لحان
بد خوان بد گویش آنکه در قرائت و اعراب خطا کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحیان
تصویر لحیان
((لِ))
آب کم، گودالی که سیل کنده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لحان
تصویر لحان
((لَ حَ))
آن که در قرائت و اعراب خطا کند
فرهنگ فارسی معین