جدول جو
جدول جو

معنی لحجی - جستجوی لغت در جدول جو

لحجی(لَ جی ی)
منسوب به لحج از قراء یمن. (سمعانی ورق 494)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ زِ)
لزوجت. چسبناکی. رجوع به لزوجت شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
محمد بن ابراهیم بن الرامی التونسی. صاحب الاعلام باحکام البنیان. (معجم المطبوعات ج 2)
لغت نامه دهخدا
(لَ می ی)
نوعی از یاقوت و آن دون ارجوانی است در جودت. و گلناری و فوق بنفسجی: و لون الیاقوت الاحمر یترتب فیما بین طرفین احدهما اقصی الغایه المطلوبه منه و الاخر اقصی الرذاله التی تسقط عندها الرغبه فیه فاجوده الرمانی ثم البهرمانی هم الارجوانی ثم اللحمی ثم الجلناری ثم الوردی. (الجماهر ص 33)
لغت نامه دهخدا
(لَمی ی)
منسوب به لحم. گوشتین. از گوشت.
- استسقای لحمی، آماسی باشد رخو در پلکها و اطراف و انثیان و روی و تن سفید و املس گردد.
- فتق لحمی. رجوع به فتق شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
بخیل. یقال انه لمحج. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
الامیر لاجی آخربک الکبیر، از معاصرین سلطان سنجر سلجوقی، (تتمۀ صوان الحکمه ص 162)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
زمزمه کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط) ، مقیم شدن در مکانی. یقال: تحجیت بهذا المکان،ای سبقتکم الیه و لزمته قبلکم، قصد کردن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، تحجی به چیزی،حریص شدن بدان و لازم گرفتن آنرا. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تحجی
تصویر تحجی
زمزمه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجی
تصویر حجی
عاقل، هوشمند، دانا
فرهنگ لغت هوشیار
گوشتی گوشتین لمتر منسوب به لحم گوشتی گوشتین. یا استسقای لحمی. آماسی است که پلکها و اطراف خصیتین و صورت و تن سفید و املس گردد، نوعی یاقوت و آن از لحاظ جودت دون ارجوانی است. یا فتق لحمی. توموری است که در نسج بیضه پدیدآید. توضیح در منتهی الارب در شرح فتق چنین آمده: بیماریی است که در پوست خایه پیدا گردد بانحلال پرده و کوفتگی و شکافتگی در آن و در آمدن جسم غریب که پیش از شکاف محصور بود دروی و در دنباله آن افزوده شده: این جسم اگر پیه است فتق ثربی گویند و اگر امعا است معوی و اگر ریح ریحی و اگر آب مائی واگر مادء غلیظ لحمی با توجه بانکه منظور از ماده غلیظ میتواند خود نسج بیضه باشد بنابر این منظور تومور نسج بیضه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
در تازی نیامده: لیزی چسبناکی لزج بودن چسبناکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محجی
تصویر محجی
زفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
غرويٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
Sliminess
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
viscosité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
липкість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
লেপ্টতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
viscosidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
Schleimigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
lepkość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
لزجیت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
ulaini wa kunata
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
ความเหนียวเหนอะหนะ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
slijmerigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
yapışkanlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
粘性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
粘稠
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
דְבִיקוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
слизкость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
kelengketan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
चिपचिपापन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
viscosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
viscosidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از لزجی
تصویر لزجی
끈적임
دیکشنری فارسی به کره ای