جدول جو
جدول جو

معنی لجوم - جستجوی لغت در جدول جو

لجوم
(لُ)
جمع واژۀ لجام. (دهار)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نجوم
تصویر نجوم
دانش بررسی اجرام آسمانی، چگونگی قرارگیری و اثرگذاری آن ها بر هم، اخترشناسی، ستاره شناسی، جمع نجم، نجم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هجوم
تصویر هجوم
حملۀ ناگهانی، یورش، تاخت، ناگاه درآمدن در جایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لجام
تصویر لجام
دهانۀ اسب، معرّب واژۀ پارسی لگام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لحوم
تصویر لحوم
لحم ها، گوشت ها، جمع واژۀ لحم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لجام
تصویر لجام
آنچه به آن فال بد می گیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لزوم
تصویر لزوم
واجب شدن، ضرورت، لازم بودن
لزوم مالایلزم: در علوم ادبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لجوج
تصویر لجوج
ستیزه کار، ستیهنده، لجباز
فرهنگ فارسی عمید
(عُ)
تاریکی شب. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، سیاه پررنگ. (از ذیل اقرب الموارد) ، باغ بسیاردرخت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، باغی که درختان خرما بسیار داشته باشد. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، بیشه و نیزار. (از ذیل اقرب الموارد) (از المنجد) ، موج دریا. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، آب بسیار، غوک و قورباغۀ نر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کنه، آهوی گندم گون. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، ماده آهوی خواستار گشنی. (از ذیل اقرب الموارد) ، شترمرغ نر، بط نر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، قوچ. (از اقرب الموارد) ، بز کوهی، گاو نر کلان سال. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، ماده الاغ بسیارگوشت، ماده شتر کلانسال. (از ذیل اقرب الموارد) ، شتر سخت و توانا، شتر برگزیده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، نام مرغی سپید. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جماعت مردم. (از ذیل اقرب الموارد) (از المنجد). ج، علاجیم
لغت نامه دهخدا
تصویری از لثوم
تصویر لثوم
بوسیدن بوسه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجوج
تصویر لجوج
ستیزه کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لذوم
تصویر لذوم
آزمند تشنه چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
لازم گردیدن ویرا، ولازم بودن به چیزی، پیوسته ماندن با کسی، لازم بودن به چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجوم
تصویر نجوم
ستارگان، انجم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجوم
تصویر وجوم
خاموشی ک از خشم یا اندوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هجوم
تصویر هجوم
دخول بی اذن، در آمدن هر کسی بی دستوری، شکسته و ویران شدن خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجام
تصویر لجام
لگام، دهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لحوم
تصویر لحوم
جمع لحمه، پاره گوشت ها خامخوار گوشت خام خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجون
تصویر لجون
سرکشی گرانرفتاری: در ستور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غجوم
تصویر غجوم
مغلوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجوم
تصویر سجوم
چشم اشک ران، ابر بارانران، چشم پیوسته گریان، ماده شتر بر شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجوم
تصویر رجوم
رجم، سنگسار کردن و راندن باشد
فرهنگ لغت هوشیار
درختستان، آب فراوان، غوک نر، تاریکی شب، کوهه خیزابه (موج)، آهو، شتر خروس، بز کوهی، ورزا گاو نر، بت نر، کنه، کویکستان (نخلستان)، گروه مردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجام
تصویر لجام
((لِ))
معرب لگام، دهانه اسب، آن چه که بدان فال بد گیرند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هجوم
تصویر هجوم
((هُ))
حمله، یورش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نجوم
تصویر نجوم
ظاهر شدن، پدید آمدن، طلوع کردن ستاره، پدید آمدن فتنه، ظهور کردن بدمذهب، قسط قسط ادا کردن مالیات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نجوم
تصویر نجوم
((نُ))
جمع نجم، ستارگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لزوم
تصویر لزوم
((لُ))
پیوسته ماندن با کسی، لازم شدن، ضرورت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علجوم
تصویر علجوم
((عُ لْ))
قورباغه نر، مرغی است سفید رنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لجوج
تصویر لجوج
((لَ))
بسیار لج باز و یک دنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رجوم
تصویر رجوم
((رُ جُ))
سنگسار کردن، راندن، دشنام دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لزوم
تصویر لزوم
بایستگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نجوم
تصویر نجوم
اخترشناسی، اخترماری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هجوم
تصویر هجوم
آفند، تازش، تک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از لجوج
تصویر لجوج
Obstinate
دیکشنری فارسی به انگلیسی